پرسشی از سوی یک توریست آکادمیک
مهرانگیز کار
به کشور شما به میهمانی آمده ام . چند هفته ای است چگونگی گذار آفریقای جنوبی از رژیم آپارتاید به قانون اساسی دموکراتیک را که بی خشونت به ثمر رسیده با کنجکاوی در دانشگاه کیپ تاون مطالعه می کنم . نسلهای من در ایران با خبرهای مبارزات شما زندگی کرده اند و از راه دور به نلسون ماندلا که پس از تحمل رنج بسیار مردم را به پرهیز از خشونت نسبت به خشونت ورزان و حامیان آپارتاید فراخواند و خود در این راه پیشگام شد عشق ورزیده اند و همواره از آن نیرو گرفته اند .
نسلهای جوان امروز از دریچه اینترنت که در ایران زیر فشار فیلترینگ و سرکوب است همچنان به مبارزات آفریقای جنوبی در جای یک مدل اعجازگر می نگرند و آن را سرمشق قرار می دهند . شاید هم اکنون این پرسش روی ذهن شما نشسته است که مگر در ایران رژیم آپارتاید بر سر قدرت است و پاسخ این است : ” آری” . ایرانیان با گونه ای ازرژیم تبعیض سر می کنند که مدت ۳۱ سال است نتوانسته اند آن را پای میز مذاکره بنشانند . اما امید از دست نداده و در این راه گام می زنند .
رژیم آپارتاید مجموعه قواعد و مقررات و برخوردهای تبعیض آمیزی است که برای هر دسته از انسانها بر پایه رنگ و نژاد و عقیده و مرام دینی یا سیاسی و جنسیت و مانند آن حقوق معینی تعیین می کند و انسان ها را که آفریدگان خداوند هستند به یک چشم نگاه نمی کند . این مجموعه در حکومت ایران بی کم و کاست حاکم است و پلیس دستور دارد منتقدین آن را به شدیدترین شکل ممکن مجازات کند .
در ایران قوانین جزائی به اندازه ای خشونت آمیز است که اعدام نه فقط شامل حال جانیان می شود که بسیاری از رفتار و کردار انسانی را در بر می گیرد و در سالی که گذشت در ایران به موجب آمارهای عفو بین الملل بالاترین تعداد ادام در دنیا را داشته ایم . دموکراسی جوان و ۱۵ ساله شما دیری است مجازات اعدام را لغو کرده و نخستین قاضی دادگاه قانون اساسی اعلام کرده مجازات مرگ با حق حیات انسان که از حقوق پذیرفته شده در قانون اساسی است در تعارض است .
از آن بیش در ایران سنگسار وجهه قانونی دارد و اغلب زنان را تهدید می کند . اعدام جوانهائی که در سنین کودکی یا نزدیک به کودکی مرتکب جرائم مشمول اعدام می شوند پیاپی تکرار می شود و آنها را سالها در زندان نگاهمیدارند و پس از رسیدن به سن ۱۸ سالگی اعدام می کنند . مجازات دست و پا بریدن در حق برخی مجرمین اجرا می شود و در آخرین نمونه که چند روز پیش اتفاق افتاد دست و پای یک جوان را در زندانی در شهر بوشهر به جرم سرقت قطع کردند .
زنان نیمه ای از جمعیت ایران از انواع تبعیض های قانونی و غیر قانونی رنج می برند و از ابتدائی ترین حق که انتخاب آزادانه پوشاک است محروم شده اند . اقلیتهای دینی و شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از حقوق برابر بهره ای ندارند و اقلیتهای دینی که قانون اساسی آنها را به رسمیت نشناخته از محرومیت های بسیار رنج می برند . بزرگترین اقلیت دینی در ایران ، بهائیان به دانشگاههای دولتی و غیر دولتی راه ندارند و به اجبار در سنین دانشگاهی کشور را ترک می کنند .
انتخابات در ایران آزاد نیست . جمعیت بزرگی از ایرانیان که در پیشینه آنها وفاداری بی چون و چرا به حکومت جمهوری اسلامی ثبت نشده از حق اعلام نامزدی برای ورود به رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری و مجلس بهره ای ندارند . بنابراین فقط نمایندگان بخشی از جمعیت ایران در حاکمیت حضور دارند . واقعیات اجتماعی در ایران مانند نرخ بالای باسوادی، نرخ بالای دانشجویان ، نرخ بالای تحصیلکرده های دانشگاهی ، نرخ بالای زنان دانشجوو فارغ التحصیل دانشگاهی و نرخ بالای کارشناسان در هر زمینه علمی و اجتماعی و هنری با این گونه آپارتاید تناسبی ندارد . این عدم تناسب بحرانهای جدی سیاسی و اقتصادی ایجاد کرده که با دخالت انواع پلیس و نیروهای نظامی و شبه نظامی وانمود می شود ، بحرانی در کار نیست . قوه قضائیه ایران در شرایط کنونی مختصر استقلال خود را از دست داده و کاملا سیاست سرکوب را نمایندگی می کند .
اینک که در جایگاه یک میهمان دانشگاهی ، شما را به صورت مستقیم مخاطب قرار می دهم ، ایران در شرایطی است که شاید با شرایط سیاسی کشور شما در سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸ بی شباهت نیست . سالهائی که وقتی کمیسیون حقیقت و آشتی در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ به ریاست آقای توتو تشکیل می شود و فقط به افشای پاره ای از جنایات پلیس آپارتاید در سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸ می پردازند ، هر بار جلسات زیر اندوه و خشم و خروش بازماندگان به تشنج می گراید و هر بار آقای توتو این مسیحی پایبند به اصول پرهیز از انتقامجوئی و خشونت ، از کتاب مقدس نقل می کند و آن فراز هائی را بر می خواند که شفابخش دلهای شکسته و خونین است. او که گاهی شکیبائی از دست می دهد و با مشاهده فیلمها و تصاویری که به نمایش در می آید دگرگون می شود ، اجازه نمی دهد آثار این خشم ، حاضران را در جهت انتقامجوئی سوق بدهد . در این جلسات سفیدهای آفریقای جنوبی از سازمان های ضد آپاتاید حضور دارند و همراه با قربانیان و بازماندگان گریه می کنند و فضای تلخ حقیقت را با شیرینی آشتی و صلح در هم می آمیزند . اینها صحنه هائی است که ما از درونمایه فلسفی صلح دوستی و آشتی طلبی شما دیده ایم .
هرچه بیشتر با اعجاز شما در به ثمر رساندن یک انقلاب بی خشونت اشنا می شوم ، بیشتر از سیاست خارجی شما نسبت به دولت ایران به خصوص بعد از رویدادهای پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری حیرت می کنم . آن درجه از خشونت ورزی پلیس ایران دست کمی از واقعه ی شارپ ویل که در مارس ۱۹۶۰ اتفاق افتاد و در آن ، رژیم آپارتاید مردم بی سلاح را به خاک و خون کشید ندارد .
اشتباه نکنید . منافع ملی شما را از زاویه ی اقتصادی خوب می شناسم . می دانم از انزوائی که به علت سرسختی رژیم آپارتاید سالها بر شما تحمیل شد ، بسیار صدمه خورده اید . ایرانیان مبارز و جوان که هم اکنون در محاصره محدودیت ها تلاش می کنند تا حکومت به ابتدائی ترین حقوق شان احترام بگذارد ، از شما انتظار ندارند روابط خود را با آن دولت قطع کنید و در شرایطی که مردم ستمدیده آفریقای جنوبی از کمبود مسکن و بیکاری رنج می کشند ، از منافع اقتصادی در گذرید . اما البته انتظار دارند بر پایه ی پرنسیب های تاریخی خود حرکت کنید . به نظر می رسد احترام به آن پرنسیب های تاریخی است که به عکس و پوستر و کتاب زندگی نلسون ماندلا که در بسیار خانه های ایران دیده می شود معنا می دهد .
پرنسیب های تاریخی در لحظات حساسی که مردم ایران به جرم اعتراض به نتایج انتخابات زندانی و سربه نیست و شکنجه و متواری می شوند به شما اجازه نمی دهد به عضویت ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد رای مثبت بدهید . این جا بحث پرنسیب های تاریخی یک ملت که تبدیل شده است به یک الگو مطرح است . آن را پاس بدارید و به یک رژیم در آمیخته با انواع تبعیض راه ندهید به جمع اعضای شورای حقوق بشر بپیوندد و بیش از پیش بر مردم خود سخت بگیرد .