تب زندان، قرصهای آرامشبخش و وضعیت نامطلوب بهداشتی زندانها درگفت وگو با علی کانطوری
علی کانطوری، فعال حقوق بشر، که چندین ماه بازداشت در بندهای امنیتی زندان های اوین و قزل حصار کرج را تجربه کرده در گفتگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر وضعیت رسیدگی های بهداشتی و پزشکی و نیز میزان انطباق شرایط این بازداشتگاه ها با استانداردهای قانونی به تصویر کشیده است. او با تعریف پدیده ای به نام «تب زندان» به کمپین گفت که در زندان قزل حصار در پاسخ به درخواست رسیدگی پزشکی زندانی بیماری که دچار تب ولرز شدید شده بود (تب زندان) ونیامزند انتقال سریع به بهداری بود به انتقال سریع به بهداری نیاز داشت، باید مدت های مدیدی منتظر می ماندیم تا نوبت سالن برسد.
علی کانطوری دیماه سال ۸۶، نزدیک محل سکونتش در قزوین بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین و سپس زندان قزلحصار منتقل شد. او پس از تحمل پنج ماه زندان، در خردادماه سال ۸۷ با قرار وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. پیشتر نیز دادگاه انقلاب سنندج به اتهام تبلیغ و تبانی علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی وی را به ۳۲ ماه حبس محکوم کرده بود. او این حکم را در شرایطی دریافت کرد که در دادگاه رسیدگی دیگری به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد و این حکم روز ۴ اسفندماه به وکیلش ابلاغ شد. کانطوری هم اکنون در ترکیه دوران پناهجویی را سپری می کند. گفتگوی او با کمپین بین المللی حقوق بشر را در ادامه می خوانید:
مهمترین مشکلات بهداشتی در زندان را چه دیدید؟ صدمه حاصل ناشی از شرایط زندان است یا رفتاربازجویان ویا زندانبانان با زندانیان؟
\
در بند ۲۰۹ زندان اوین بیشتر از آن که مشکل عدم دسترسی پزشکی باشد بهداشت روانی زندانیان است که نمود بیشتری دارد. من چند بار دچار مشکل شدم چه از نظر اعصاب و روان و چه از نظر جسمی، تقاضای پزشک که دادم، به فاصله یک یا دو روز رسیدگی کردند. اما در این بند دچار هر مریضی که باشید سریع قرص آرام بخش میدهند و می گویند مشکل به اعصاب مربوط است و به این شکل نیست که یک درمان خیلی منسجم و خوب قرار بگیرید. اما چیزی که بیشتر نمود دارد عدم بهداشت روانی است. به عنوان مثال وقتی فرد تحت بازجویی است و باید زیر فشار بازجوها چیزی را بنویسی که مورد نظر آنهاست باعث می شود که بهداشت روانی مختل شود. کاری که بازجو ها در آن تخصص دارند. به عنوان مثال می توانم فرهادحاج میرزایی را اسم ببرم که من چند روز با ایشان هم سلول بودم او تحت شکنجه شدید قرار گرفته بود و نمی توانست بخوابد. زیر دنده هایش به شدت درد می کرد و تقاضای پزشک کردیم که به وضع او رسیدگی کند. در نهایت یک قرص مسکن استامینوفن و یا ایپوپروفن به ایشان دادند و گفتند که کاری نمی توانیم بکنیم. این به دلیل ضرباتی است که وارد شده.
وضعیت بهداشت جسمی چگونه است؟ مثلا وقتی در زندان به قرنطینه برده می شوید؟
بعد از این که دوران بازداشت من در بند ۲۰۹ تمام شد و مرا به قرنطینه زندان اوین منتقل کردند متوجه شدم که به لحاظ بهداشتی مشکل زیادی دارد. اولا که چون قرنطینه است و زندانیان را در این محل تقسیم می کنند نه پتوی جدیدی داده می شود، نه رسیدگی خاصی می کنند. انسجام زیادی ندارد و بندهای زندانیان مشخص نیست و مرتبا در حال آمدن و رفتن هستند. بعد از این قرنطینه به قزل حصار منتقل شدم دو روز اول را در قرنطینه ی این زندان سپری کردم. وقتی وارد بند شدم شرایط کاملا فرق کرد. اتاق هایی با ابعاد کوچک و جمعیت بالا هست که همه به هم چسبیده هستند و ۱۴ اتاق در یک ردیف و قسمت پشت این ردیف هم ۱۴ اتاق قرار دارند. در مجموع ۲۸ اتاق در هر سالن بند عمومی قزل حصار وجود دارد. وقتی یک بیماری ساده باشد به راحتی همه را مبتلا می کند. یا وقتی یک نفر سرماخوردگی پیدا کند به همه ساکنان بند منتقل می شود.
آیا تجربه ای از بیماری در زندان داشتید؟ برخورد مسئولان بازداشتگاه و یا بهداری زندان چطور بود؟
من دو سه روز که از ورودم گذشت دچار تب و لرز شدید شدم و تقاضا کردم مرا به بهداری ببرند. مسئول بند که از زندانیان بود دوست داشت مرا به بهداری ببرد اما می گفت نوبت سالن ما امروز نیست و شما باید سه چهار روز صبر کنید تا نوبت سالن ما برسد. من چند روزی صبر کردم و از تب و لرز رنج می بردم تا این که مرا پیش پزشک بردند. در اینطور مواقع وقتی درخواست رسیدگی پزشکی می دادیم می گفتند چیزی نیست! تب زندان است. تجربه دیگر زمانی بود که مبتلا به آسم شدم. حدود یک ماه و نیم سرفه شدید داشتم طوری که هم خودم اذیت می شدم و هم سایرین خواب نداشتند. جایی که می رفتیم مثل قرنطینه نبود. چه روی زمین و چه روی تخت ها هر پتویی که بود باید استفاده می کردیم. مسلما در سالنی که افتاب ندارد و شپش هم هر کاری کنید گریبانگیر خواهد شد. یک فضای این چنینی برای انواع بیماری ها مستعد است.
رسیدگی پزشکی لازم را دریافت کردید؟
با توجه فشارهایی که خانواده و یا فعالین حقوق بشرآورده بودند در آن شرایط یکی از مسئولین حراست سازمان زندان ها و مسئول اندرزگاه آمدند و پرسیدند که به بیرون چه گفته ای؟ گفتم من در زندان هستم و اطلاعی ندارم. گفتند که خانواده ات مصاحبه کرده اند و در میان همین صحبت ها بود که از سرفه های شدید من متوجه شدند که حالم بد است و مرا به بهداری منتقل کردند. در واقع بعد از یک ماه و نیم که این ماجرا رسانه ای شد و خانواده من اعتراض کردند در یک مواجهه حضوری با مسئولین زندان متوجه شدند که من بیمار هستم.
تجویز داروهای آرامبخش در چه شرایطی انجام می شد؟ آیا این دارو ها را متخصص تجویز می کرد؟
وضعیت زندانیان در بازداشتگاه ۲۰۹ وضعیت نرمالی نیست. همان زمان هم که ما خواب نرمال نداشتیم و تقاضا می کردیم از پزشکان توصیه می کردند که داروی آرامبخش مصرف نکنید. اما همان پزشک که اول به من دارو نمی داد بار بعد که وضعیت روحی من را دید چاره ای نداشت جز این که داروی آرامبخش بدهد.
آیا بعد از آزادی و در شرایط فعلی عوارض این بیماری ها برطرف شده اند؟
در واقع شکنجه ها خود را در آن لحظه یا هفته یا ماه یا سال نشان نمی دهند بلکه گاهی بعد از مدت ها تازه عوارض این شکنجه ها بروز می کند. بعد از یک مدت سرم حالت خاصی پیدا کرده بود و معده ام هم همینطور. بعد از مدت ها متوجه شدم که این مشکل ناشی از اضطراب شدید است. شکنجه های روحی هم بسیار ماندگار تر از شکنجه جسمی است. شاید شما بعد از آسیب جسمی به فرض اگر یک دنده تان آسیب ببیند به دکتر مراجعه کنید و مداوا شوید. اما تجربه شخصی من نشان می دهد که شکنجه های روحی به مراتب اثرات درازمدت تری دارد و زندانی به لحاظ بازجویی های دراز مدت و انفرادی نداشتن هواخوری و مجموعه ی این ها زندانی را تحت فشار قرار می دهد و اگر راحت تر بخواهم بگویم مصرف این قرص ها انتخاب میان دو گزینه ی بد و بدتر است و شما مطمئن باشید که اگر همان قرص که خیلی هم عوارض دارد را زندانی در آن شرایط مصرف نکند، به قدری فشار زیاد است که وضعیت اش از آن چه که هست بسیار بدتر می شود. حتا اگر هم بازجویی نشوید یک اتاق سه چهار متری هست که نور کافی ندارد، هواخوری هر چند روز یک بار به مدت یک ربع است و دسترسی به تلفن هم وجود ندارد و مجموعه ی اینها بهداشت روانی زندانی را به شکلی مختل می کند و خوردن این قرص تنها گزینه است.