هفت روز هفت یادداشت: از رابطه تتلوی تتلیست با اصولگرایان تا وزیر زن در کابینه روحانی (ابراهیم نبوی)
گاهی اوقات آدمها مجبور میشوند یک کارهایی بکنند که بعدا خوششان میآید و همان کارها را به عنوان شغلشان انتخاب میکنند. مثلا فرض کنید یک مرد نسبتا شریف مثل ژان والژان مجبور میشود نقش دزد را به عنوان کار مورد علاقه انتخاب کند و کلا دزد بشود. در واقع موقعی که مجبور میشوند دزدی کنند برایشان زور دارد، ولی وقتی یک بار دزدی کردند کم کم خوششان میآید و میبینند که شغل پردرآمد و مناسبی است و آینده آن هم تامین است و خوش میگذرد. یا مثلا فرض کنید که شما مجبور شدید خودتان را بفروشید و خیلی احساس بدی پیدا میکنید، تا حدی که چیزی را که دارید نوش جان میکنید میگیرید توی دستتان و با فریدون حرف میزنید، و برای فریدون استتوس میگذارید، اما طرف قضیه را از دستتان میگیرد و میگوید: « فریدون! دروغ میگه.»
ماجرای امیر تتلو هم چنین چیزی است، اصولگرایان تندرو و ابراهیم رئیسی کاندیدایشان در جریان انتخابات تصمیم گرفتند برای به دست آوردن رای مردم از امیر تتلو استفاده کنند. وقتی هم که این کار را کردند، خیلی از آنها بشدت عصبانی شدند و افرادی مانند شریعتمداری برخورد سیخکی کرد و از این ماجراها، ولی مثل اینکه بعد از گذشت این یکی دو ماه از انتخابات اصولگرایان دوباره فیلشان یاد هندوستان تتلو را کرده است. حجتالاسلام رئیسی هفته قبل به بازگویی ماجرای تتلو پرداخت و تتلو هم به ابراز ارادت به رئیسی ادامه داد و بعد از آن هم با نثر مشمئز کننده و حال به هم زنی درباره آتنا اصلانی استتوس نوشت و بر اهداف احمقانه خودش تاکید کرد. چند روز قبل هم وی همراه با بهنوش بختیاری و حسام پریسلی در مراسم خبرگزاری فارس حاضر شد و هارهارهار خندید. در این مراسم حمید رسایی و ضرغامی و مقادیر معتنابهی از رهبران فرهنگی اصولگرایان حضور داشتند.
پس از این ماجرا، نشریه کیهان نوشت: «جریان حزب اللهی تتلو را پذیرفته، چون او توبه کرده است.» در واقع تتلو بخاطر طرفدارانش به سوی اصولگرایان کشیده شده و او دارد طرفدارانش را به آنان میفروشد. منتهی اصولگرایان به این توجه ندارند که طرفداری که بخاطر موزیک تتلو به سوی او آمده، با تغییر موضوع و رفتار و کارش، او هم تغییر نظر میدهد. بعضیها مطرح میکنند که مشکل از تتلو نیست و از رئیسی است، طبیعی است که این حرف بی معنی است، گرچه مقصر اصلی رئیسی است، ولی تتلو هم مقصر رفتار خودش است. شما حق ندارید مردم را با موزیکتان جذب کنید و بعد طرفدارانتان را به نوحه سینه زنی بفروشید. به هر حال از رابطه تتلوی تتلیست با اصولگرایان پوپولیست و سوسولگرا چند نتیجه اخلاقی میتوان گرفت:
یک، اصولگرایان هیچ اصولی جز قدرت ندارند.
دو، برای نیروهای ارزشی هیچ ارزشی جز قدرت مطرح نیست.
سه، اصولگرایان وقتی این همه تاکید میکنند که تتلو چند میلیون رای برایشان آورده، نشان میدهد که مطمئن هستند طرفداری در جامعه ندارند و میدانند آن شانزده میلیون الکی الکی به حسابشان ریخته شده.
چهار، ممنوعیت شجریان و نامجو و ساسی مانکن و گوگوش بخاطر موسیقیشان نیست، بلکه بخاطر این است که آدمهای با اصولی هستند.
پنج: سلیقه هنری اصولگرایان همین است و بس.
در همین رابطه آقای سلیمی نمین اظهارات عدیدهای کرده که هیچ فرقی نمیکند که کرده باشد یا نکرده باشد و آقای ابطحی هم حرفهای باحالی زده که خیلی خوب بود و آقایی به نام مجید مرسلی هم شعر بامزهای در خبرآنلاین منتشر کرده که چنین است:
« بی نظیر است و ناب، تتلو/ صاحب پیچ و تاب، تتلو/ سابقاَ بوده بی ادب، حالا/ رو به راه است و باب، تتلو/ برده هوش از سر “رسائیها”/ مثل وهم و سراب، تتلو/ مینشیند ردیف اول چون/ شده عالیجناب، تتلو/ تلخ و بیمزه بود پیش از این/ شده مثل قطاب، تتلو /!از نگاه گروه معدودی/ گنج ِافراسیاب، تتلو/ از نگاه همان گروه کذا/ حضرت مستطاب، تتلو/ قبلِ کُرنش به او چه میگفتند:/ زشت و خانه خراب، تتلو/ دیگر اکنون برای آن عده/ شده فصل الخطاب، تتلو/ شده صاحب نظر برای خودش/ در امور حجاب، تتلو/ سر در آوره بین مُشتی سر/ چونکه دارد نقاب، تتلو.»
داداشها بازداشت میشوند، مگر به حکم قانون
بعد از دستگیری و بازداشت آقای بقایی نور دو چشمان آقای هاله نور که در هفته گذشته توفان مهمی در فنجان قهوه باند محمود و شرکا بود، در همین هفته قبل داداش آقای حسن روحانی یعنی برادر حسین فریدون بازداشت شد و چند ساعتی به زندان رفت و آزاد شد و به خانه بازگشت. بطور طبیعی و با ارادت ویژهای که جمهوری اسلامی به برادران و فرزندان و قوم و خویش روسای جمهور دارد، انتظار میرفت که برادر روسای دو قوه دیگر هم بازداشت شوند، اما کور خواندید، برادر آن دو تا قوه خودشان رئیس قوه هستند و بازداشت نمیشوند. در همین راستا، کانال تلگرامی وابسته به حامیان احمدینژاد خودش را لوس کرد و ضمن اشاره به بازداشت حسین فریدون داداش آقای روحانی مچکریم، میان او و بقایی مشابه سازی کرد و گفت که «حالا نوبت بازداشت رئیس خود قوه قضائیه است، مردم منتظرند.» البته احتمالا این انتظار شبیه انتظار فرج آقا امام زمان است. از این خبرها نیست. بیخودی منتظر نباشید.
چشم، رفع فیلتر میکنیم
گاهی اوقات آدم دلش برای این وزیر ارتباطات کابینه روحانی میسوزد. یک جوری گفته «توئیتر باید رفع فیلتر شود.» که من دلم برایش سوخت و تصمیم گرفتم از همین امروز فیلترینگ توئیتر را بردارم که ایشان با خیال راحت توئیتش را بکند. ماستش را بخورد و کاری به میز بغلی نداشته باشد. من واقعا از صمیم قلب تصمیم گرفتم از امروز فیلترینگ توئیتر را برطرف کنم که جناب وزیر از این پس توئیت کند. البته شاید نظرم عوض شد و فیسبوک را هم رفع فیلتر کردم. البته همین وزیر گفته که «با مدیر اینستاگرام تماس گرفتیم و قرار مذاکره گذاشتیم.»
واقعا این کابینه روحانی ماه است. وزیر اطلاعاتش که از کارهای اطلاعاتی کشور ناراضی است، و یک جوری حرف میزند که انگار رهبر اپوزیسیون است و قرار است از دبیرکل سازمان ملل برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران درخواستهایی بکند، وزیر ارشاد هم که خودش میخواهد سی دی شجریان گوش کند، باید از آقای علم الهدا اجازه بگیرد. وزیر خارجه هم که الحمدالله برای اینکه سرفه بزند باید ۴۷۳ تا مجوز آلودگی صوتی از قوه قضائیه و مقننه و ائمه جمعه و فرماندهان سپاه بگیرد، وزیر کشور هم که باید مواظب باشد استاندارانش را دستگیر نکنند. دقت کنید، اصلا منظورم خدای ناکرده این نیست که مملکت دولت ندارد، منظورم این است که ما بیست تا دولت داریم که هر کدام برای خودشان سازی میزنند، غیر از دولت اصلی که اصلا ساز نمیزند و با هر کسی ساز بزند دعوا دارد بدجور. این جوری است.
من برهنه میبینم
خیلی وقتها آدم نمیتواند بفهمد دلیل فلان تصمیم برخی مسئولان چیست. مثلا اینکه چرا فلان خانم لباسی را که وسط خیابان ولی عصر میپوشد، چرا نمیتواند موقع کنسرت موسیقی بپوشد؟ یا مثلا چرا یک ترانه با یک ریتم مشخص اگر توسط فلان فیلمساز حزب اللهی توی فیلم بیاید، بلامانع است، ولی همان ترانه اگر در فیلم رخشان بنی اعتماد بیاید، ممنوع میشود. بعضی از این موارد دلایلی دارد، بعضی هم دلیلی ندارد، ولی در مورد مسائل زنان اخیرا کشف کردم که دلیل بسیاری تصمیم گیریها بخاطر “زن-برهنه-بینی” مسئولان مربوطه است. بهتر است یک توضیح بدهم درباره فیلم «من برهنه میبینم» دینو ریزی تا اسرار بر شما تبلی السرائر شود و قس علیهذا.
در فیلم دینو ریزی که نینو مانفردی و سیلوا کوشینا بازی میکردند، طرف همه را برهنه میدید و البته از این موضوع خوشحال بود، فکر میکنم اغلب کسانی که برهنه میبینند خوشحال بشوند، مگر اینکه طرف بدهیکل باشد، ولی به هر حال این موضوع مهم است. به گمانم این آقایان حزب اللهی هم اغلب زنان را برهنه میبینند. مثلا توجه کنید که چرا در ساحل دریای بوشهر حضور خانمها ممنوع است. آن هم به دستور شهرداری و پلیس. مگر ساحل دریا با خیابان و مسجد چه فرقی دارد؟ دقت کنید که رفتن زنها توی آب ممنوع نیست، یعنی ممنوع هست، ولی موضوع مورد اعتراض ما در حال حاضر این است که برای چی زنان کنار آب نمیتوانند راه بروند، ولی همان زن با همان لباس توی خیابان میتواند راه برود. به نظرم گیر قضیه این است که آن برادری که این خانم را کنار آب میبیند احتمالا تصور میکند که خانم مذکور با بیکینی توی آب است، بعد به جای اینکه قرصش را بخورد و خودش را درمان کند، آن خانم را ممنوع الساحل میکند.
چرا زنان نباید به استادیوم بروند؟
چون مردان در استادیوم فحاشی میکنند؟
چرا زنان نباید در کنسرت موسیقی اجرا کنند؟
چون مردان تحریک میشوند.
چرا زنان در ساحل نباید قدم بزنند؟
چون ممکن است مردی فکر کند که این زن اگر بیکینی داشت چه شکلی میشد؟
چرا زنان نباید ساپورت بپوشند و لباس تنگ تنشان کنند؟
چون مردان آنها را دید میزنند.
یعنی واقعا برای چی چنین برخوردی میکنیم؟
طنابی برای یک ماچ
آدم نمیفهمد چرا هر کسی با هر کسی دعوا میکند، دو تا مشت به این شجریان بیچاره میزنند. آقای تتلو میخواهد مشکلات خالکوبی و مجوز خودش را حل کند، دو تا متلک پرتاب میکند به شجریان، آقای شهرام ناظری که خیلی هم دوستش دارم، وقتی میخواهد درباره مجوز کنسرتاش گلایه کند به مسئولان مملکت، دو تا هم متلک پرتاب میکند به آقای شجریان که ما ماندیم در این مملکت و مثل بعضیها نرفتیم به فرنگ که یعنی آن کسی که رفته شجریان است. وسط دعوای رئیسی و روحانی هم داستان درست میشود سر ربنای استاد که کی طرفدار ربناست و کی مخالف آن و وسط بزن بزن آقای جواد لاریجانی به هزار وصله و پینه یک دفعه کاشف به عمل میآورد که ربنای شجریان در دستگاه ماهور بود یا در دستگاه ستمشاهی یا در همایون شجریان یا فلان روحانی که سالهاست بیات شده.
آقای علیرضا افتخاری هم هفته قبل حکایت ماچ معروف خودش را با آقای احمدینژاد گفته که «آقای احمدینژاد جوری خودش را به آغوش من انداخت که انگار من یوسف گم گشته ایشان بودم. یک جوری به من چسبید و من را بوسید و پشت سر هم این اتفاقات را شکل دادند که… بابا بوسیدن یک بار، دو بار… جمله بعدیام را امیدوارم جرات انتشارش را داشته باشید، ولی من طناب خریده بودم خودکشی کنم. فشار بدی روی من و خانوادهام بود. فرزند کوچکم فهمید و گریه کرد و گفت: بابا نکن.» البته این داستان قابل فهم است و حکایتی است که بارها شنیدیم که یکی میرود طرف مسوولان منحوس مملکت و یک ماچ که بدهد باید سالها تلافیاش دربیاید. بقول علیرضا افتخاری نه بقال حاضر است جنس به او بفروشد و نه آژانس برایش ماشین میفرستد.
البته میشود گفت که برادر من! همان موقع میگفتی من حواسم نبود من را ماچ کرد. تمام شد میرفت پی کارش. لازم هم نبود طناب بخری که بچه بگوید بابا نکن. همان کاری که شجریان کرد و خیلیهای دیگر کردند. نمیشود که آدم هم خدا را بخواهد، هم خرما و هم هاله نور. همه اینها به کنار. چکار به آن شجریان داری؟ آقای علیرضا افتخاری گفته: «هیچ کسی جرات نداشت بیاید به آقای شجریان بگوید چرا جواب آشتی طلبی افتخاری را ندادی؟ شماها همهتان جزو مافیایید. چه کسی جرات دارد به آقای شجریان بگوید بالای چشمت ابروست یا فلان کارت اشتباه است؟» اصلا معلوم نیست، چرا هرکسی با هر کسی دعوا دارد دو تا متلک به شجریان میاندازد؟ بیخیال برادر! اصلا معلوم نیست چرا همه خودشان را با شجریان مقایسه میکنند؟ نه که بگویم طرف خداست، ولی به هر حال جای خودش را دارد، شما هم بشین سر جای خودت برادر!
وزیر زن در کابینه روحانی
البته که آقای آخوندی وزیر مسکن و راه کار بسیار خوبی کرد که خانم شرفبافی را مدیرعامل سازمان هواپیمایی ملی گذاشت، دستش درد نکند، ولی فعلا بحث بر سر وزیر زن داغ است و امیدواریم که آقای روحانی حداقل دو یا سه وزیر زن را در کابینه بگذارد. تجربه خانم مولاوردی که واقعا در موقعیت خودش بسیار خوب عمل کرده، تجربه قابل توجهی بود. مجلس هم که انتظار میرود مانع روی کار آمدن وزیر زن باشد، فعلا خودش از روحانی خواسته که وزیر زن معرفی کند و ۱۷۵ نماینده مجلس ایران در نامهای به رئیس جمهور خواستار معرفی «زنان شایسته و توانمند» به عنوان وزیر در دولت دوازدهم جمهوری اسلامی شدند. شورای عالی اداری هم تصویب کرد که ۳۰ درصد از مدیران کشور در دستگاههای اجرایی از میان زنان انتخاب شوند. البته برخی از فعالان سیاسی گفتند که بعید است وزیر زن در کابینه روحانی باشد، ولی ما امیدواریم که این طوری که این فعالان گفتند نباشد. بالاخره امید چیز خوبی است. فعلا قرار است یک دولت جوان تر و کمی زنانه تر روی کار بیاید. البته عرض کردم که امیدواریم اینطوری بشود، بالاخره انسان با امید زنده است.
استالین مرد اخوی، صلوات برفس
خبرها دیر میرسد، به نظرم بعضی از مسئولان مملکت سالهاست آپگرید نشدند و همان نسخه قبلیشان کار میکند و چون جنس تقلبی است، نیازی به آپدیت نیست و به همین دلیل خبرها را ندارند. مثل همین آقای محمد جعفر منتظری که چنان درباره روسها حرف زده، انگار در هشتاد سال اخیر از خانه بیرون نرفته بوده و هنوز خبر تمام شدن جنگ دوم جهانی و سقوط هیتلر و مرگ استالین را به او ندادند و احتمالا نمیداند که دیگر کمونیسمی وجود ندارد و آن شوروی که زمانی دشمن جمهوری اسلامی بود، الآن سالهاست ریق رحمت را سرکشیده و رفته بالای درخت و کلا الآن آقای پوتین رفیق شخصی آیتالله خامنهای است.
این آقای منتظری معلوم نیست چطوری و با چه دقتی خبرها را به هم ربط میدهد و اشرق را چنان به مشرق میدوزد که آدم فکر میکند که خدای ناکرده بین خانم گودرزی و آقای شقایقی واقعا رابطه نامشروع کشف شده. ایشان گفته: «داعش در واقع توطئه آمریکا، صهیونیست و سعودیها بود که این پروژه آنان با شکست مواجه شده است و آنان همت خود را روی فضای مجازی گذاشتند و امروز شاهدیم که برنامهای مثل تلگرام که روسی و اینستاگرام که صهیونیستی است را در بین جوانان نفوذ دادند.»
یعنی طرف با آن مغزی که قرار بوده در جمجمهاش باشد فکر نکرده که اولا داعش هنوز شکست نخورده، اگر هم شکست بخورد، تلگرام و اینستاگرام قبل از اینکه داعش شکست بخورد وجود داشته و اینها به هم ربطی ندارد و از همه اینها مهمتر اینکه تلگرام اصلا روسی نیست، فقط سازندگانش روس هستند و محل فعالیت آن آلمان است. اصلا فرض کن روسی هم باشد، مگر ایران با روسیه مشکل دارد؟ یکی برای حاج آقا توضیح بدهد که روسیه در حال حاضر نه تنها دشمن جمهوری اسلامی نیست، بلکه شریک اول ایران است و کلا میزان ارادت رئیس جمهور روسیه به رهبر جمهوری اسلامی از میزان ارادت رئیس جمهور ایران به رهبری بیشتر است. داداش! شما کجایی و کلا چطوری حال میکنی که اینطوری حرف میزنی؟