نبود اطلاعات کافی درباره معلولیتهای روان
مصاحبهشوندگان به ما گفتهاند دستاندرکاران سلامت روان همیشه اطلاعات کافی در مورد اختلال و درمانهای پیشرو را به افراد دارای معلولیت روان و خانوادههایشان نمیدهند. سهیلا سالهاست در سمتهای مختلف با افراد دارای معلولیت روان کار کرده است. او میگوید:
«مثلا بعضی روانشناسها به اعضای خانواده توضیح نمی دهند فرد دارای اسکیزوفرنی وقتی میگوید چیزی میبیند یا صدایی میشنود، واقعا این چیزها را میبیند و میشنود و خانواده نباید با آنها بحث کنند. کوتاهی در ارائه این توضیحات ساده وضعیت را برای بیمار و خانواده خیلی سخت میکند. ما یک مورد داشتیم که خانواده بعد از ۴۰ سال زندگی با فرد مبتلا به اسکیزوفرنی تازه فهمیدند این بیماری چیست وچه عوارضی دارد.»
مهدی، دارای معلولیت روان، میگوید «یک بار یک کار به عنوان منشی پیدا کردم و داروهایم را قطع کردم چون نمیخواستم بیحال و خوابآلود به نظر بیایم. اما بعد از دو ماه آنقدر حالم بد شد که ناچار شدم به بیمارستان بروم. من نمیدانستم که نمیتوانم هر وقت دلم خواست قرصم را قطع کنم. دکترم هیچ وقت این را به من نگفته بود.»
افراد دارای معلولیت روان مصاحبهشونده به ما گفتهاند که نمیدانستند حق دارند در مورد درمانی که میشوند و روشهای جایگزین آن بدانند. سهیلا میگوید: «جای تاسف دارد که افراد دارای معلولیت روان انقدر از حقوقشان ناآگاه هستند و عمیقا باور کردهاند که باری بر دوش جامعه هستند و به خاطر همین به ندرت از مشارکت نداشتن در روند درمان خودشان شکایت میکنند. در نتیجه ما هم هیچ مشکلی در فقدان رضایت آزاد و آگاهانه آنها احساس نمیکنیم.»
جعفر، ۵۲ ساله و دارای معلولیت روان میگوید: «وقتی به بیمارستان روانی میروم، اجازه میدهم من را به تخت ببندند تا نشان دهم میخواهم همکاری کنم و ثابت کنم که نمیخواهم به کسی آسیب بزنم.»