واکنش مادر نازنین خسروانی به اظهارات مبهم دادستان: کدام جرم امنیتی؟ گفتند ان شاء الله بچه ات زنده است
به دنبال اظهارات اخیر دادستان تهران مبنی بر اینکه نازنین خسروانی، روزنامه نگار در بند دارای جرائم امنیتی است که برخی از آنها را نیز خودش پذیرفته است و انتقاد از مادر وی که با رسانه های بیگانه مصاحبه می کند، اعظم افشاریان ، مادر این زندانی عقیدتی در واکنش به حرف های دادستان تهران به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « از صحبت دادستان محترم تهران خیلی متعجب شدم،او گفته که با دختر من در زندان ملاقات کرده است و او جرائم امنیتی دارد. اما نازنین یکسال ونیم اخیر بیکار و در خانه بود یعنی بی کاری جرم امنیتی می شود.این صحبت دادستان برای من خیلی سنگین تمام شد.من یکسال ونیم با نازنین در خانه بودم وکارش و زندگیش شفاف بود. کدام جرم امنیتی.»
اعظم افشاریان در ادامه گفت: « نازنین نزدیک به ۴۰ روز است که در انفرادی به سر می برد و فقط یک ثانیه با من تماس گرفته و گفته که در انفرادی و بند ۲۰۹ است آنوقت آقای دادستان در این بی خبری ۴۰ روزه در یک کنفرانس مطبوعاتی می گوید که نازنین خسروانی جرم امنیتی دارد آخر من که مادرش هستم نباید بدانم این جرم امنیتی چیست.»
مادر این روزنامه نگار در خصوص اینکه دادستان از گفتگوهای او با رسانه ها انتقاد کرده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « گفتگو کردن حق من است. چون من هر روز به دادگاه انقلاب، دادستانی و زندان اوین می روم ویک کلمه جواب نمی گیرم. حالا فکر می کنم از طریق مصاحبه کردن شاید بتوانم صدایم را به گوش مسولان برسانم.اگر می دانستم که بچه ام سالم است که مصاحبه نمی کردم.من نامه نوشتم و خواهش کردم که به من اجازه ملاقات چند دقیقه ای با فرزندم را بدهند تا حداقل بدانم که او سالم و زنده است اما هر بار که به دادستانی می روم می گویند روی نامه ات درخواستی نخورده است، من هم فکر می کنم شاید اصلا نامه من را نخوانده اند یا به دستشان نرسیده پس ناچار مصاحبه می کنم تا شاید از این طریق صدایم را بشنوند.»
اعظم افشاریان در ادامه افزود: « آخرین باری که به دادستانی رفتم، دیگر گریه ام گرفت ، به معاون دادستان گفتم من فقط می خواهم بدانم که دخترم زنده است و او گفت که انشالله زنده است.این جواب خیلی بدی برای یک مادراست. من فقط از آقای دادستان خواهش دارم که اجازه ملاقات حضوری با دخترم را به من بدهند تا بلکه بدانم حالش خوب است، ببینمش، صدایش را بشنوم.»