سایه سنگین سرکوب بر سر فعالان سیاسی و مدنی بیصدا در شهرستانهای ایران
چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴- در سایه سکوت، غفلت و بیاعتنایی رسانههای بینالمللی، حکومت جمهوری اسلامی سرکوبی بیرحمانه را در شهرستانها و مناطق غیرمرکزی ایران پیش میبرد.
کمپین حقوق بشر ایران اسناد و شواهدی از کارزار روبهگسترش سرکوبِ حکومتی علیه فعالان سیاسی و مدنی و خانوادههای دادخواه در شهرستانهای ایران گردآوری کرده است.
شهروندانی بیصدا که بدون هیچ حمایت و پشتوانهای، بهطور نظاممند و هدفمند، قربانی طیف گستردهای از نقض فاحش حقوق بشر، از جمله بازداشتهای خودسرانه، ناپدیدسازی قهری، محاکمههای نمایشی، خشونت و شکنجه در زندانها و بازداشتگاهها میشوند و در مواردی، در دادگاههایی بدون رعایت حداقل موازین یک دادرسی منصفانه، به اعدام محکوم شدهاند.
هدف از این اقدامات، خاموش کردن هرگونه صدای مخالف و ایجاد رعب در میان جوامع بهحاشیهراندهشده، بهویژه در مناطقی است که اکثریت جمعیت آنها را اقلیتهای قومی و مذهبی تشکیل میدهند.
پس از حملات نظامی اسرائیل به ایران، دستکم ۵۸ فعال سیاسی و مدنی و فرهنگی و وکیل و اعضای خانوادههای دادخواه در شهرستانهای ایران عمدتا به شکل خودسرانه و همراه با خشونت بازداشت شدند و برای دستکم ۲۵ نفر از فعالان سیاسی و مدنی و فرهنگی و وکلا حکم صادر شده و یا به دادگاه احضار شدند. همچنین در همین بازه زمانی، وضعیت دستکم ۱۱ زندانی سیاسی و عقیدتی با فشارها و تهدیدهای قضایی از جمله ناپدیدسازی قهری در زندان، ممانعت از رسیدگی پزشکی و دارویی یا صدور احکام حبس مجدد روبرو شدند.
این در حالی است که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران، در همین بازه زمانی، شش زندانی را به اتهام جاسوسی و همکاری با اسرائیل اعدام کرده که سه نفر از آنان کُرد بودهاند.
این کارزار سرکوب شامل بازداشتهای خودسرانه و اغلب خشونتآمیز، محاکمه بدون دسترسی به وکیل، بدرفتاری و شکنجه در زندان از جمله محرومکردن زندانیان از مراقبتهای ضروری پزشکی، و افزایش احکام اعدام و اجرای آنها با انگیزههای سیاسی است.
به گفته اسفندیار آبان، پژوهشگر ارشد کمپین حقوق بشر ایران «در شهرستانهای ایران و دور از نگاه جهانی، صدای اعتراض با بیرحمی تمام خاموش میشود. در حالی که جنگ جمهوری اسلامی علیه مخالفان در سراسر کشور جریان دارد، در شهرهای کوچک و مناطق اقلیتنشین، سرکوب بهمراتب شدیدتر، خشونتبارتر و در سایه بیقانونی کامل اعمال میشود. این افراد تقریباً هیچ راهی برای دیدهشدن و شنیدهشدن صدای تظلمخواهیشان ندارند و از هیچ حمایتی برخوردار نیستند.»
آبان افزود: «حملات هدفمند جمهوری اسلامی علیه فعالان جوامع اقلیت در ایران، نشاندهنده یک راهبرد حسابشده حکومتی برای مجازات جمعیتهای بهحاشیهراندهشده و نابود کردن فعالیتهای مدنی ریشهدار در مناطقی است که به دور از توجه و نظارت بینالمللی هستند.»
کمپین حقوق بشر ایران از جامعه جهانی میخواهد تا در برابر این روند رو به تشدید،قاطعانه واکنش نشان بدهد. آنچه در شهرستانهای ایران رخ میدهد، موضوعی حاشیهای نیست؛ بلکه بخشی مهمی از کارزار گسترده حکومت برای ایجاد ترس، نابودی جامعه مدنی و خاموش کردن فعالیتهای مردمی است.
کمپین حقوق بشر ایران از جامعه جهانی میخواهد تا در برابر این روند فزاینده سرکوبهای حکومتی، واکنش قاطع و موثری نشان دهد. آنچه در شهرستانهای ایران رخ میدهد، موضوعی حاشیهای نیست، بلکه بخشی مهم از کارزار گسترده حکومت برای ایجاد ترس، نابودی جامعه مدنی و خاموش کردن فعالیتهای مردمی است.
کمپین حقوق بشر ایران از سازمان ملل و دولتهای جهان میخواهد به مقامهای جمهوری اسلامی هشدار دهند که جهان در حال نظاره است و در برابر کارزار رو به گسترش حکومت علیه فعالان و دیگر اعضای جامعه مدنی در شهرستانهای ایران، اقدام خواهد کرد.
بر اساس تحقیقات کمپین حقوق بشر ایران در فاصله زمانی ۲۲خرداد تا ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
- دستکم ۵۸ فعال مدنی، وکیل، و اعضای خانوادههای دادخواه بهطور خودسرانه و اغلب با خشونت در شهرهای استانهای ایران بازداشت شدهاند.
- دستکم ۲۵ فعال مدنی، وکیل و چهره فرهنگی یا به حبس محکوم شدهاند یا به دادگاه احضار شدهاند.
- دستکم ۱۱ زندانی سیاسی با مواردی از نقض حقوق قضایی مواجه شدهاند، از جمله ناپدیدسازی قهری در زندان، محرومیت از مراقبت پزشکی و دارو، و صدور احکام جدید زندان.
- دستکم شش تن به اتهام جاسوسی و همکاری با اسرائیل اعدام شدند؛ از جمله سه زندانی کُرد—ادریس علی، آزاد شجاعی، و رسول احمد رسول—که در زندان ارومیه اعدام شدند، و مجید مسیبی که در زندان اصفهان اعدام شد.
- دستکم هشت نفر به اعدام محکوم شدند؛ علی (سوران) قاسمی، پژمان سلطانی، کاوه صالحی، رزگار بیگزاده بابامیری و تیفور سلیمی بابامیری—از معترضان کُرد بازداشتشده در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» در بوکان—در مجموع به ۱۲ بار حکم اعدام، حبسهای طولانی و جریمههای سنگین محکوم شدند. فرشاد اعتمادفر از استان کهگیلویه و بویراحمد و دو شهروند عرب اهوازی، مسعود جامعی (باوی) و علیرضا مرداسی (حمیداوی)، هر یک به دو بار حکم اعدام و یک سال حبس محکوم شدند.
یافتههای کلیدی:
پس از حملات آمریکا و اسرائیل به ایران، قوه قضاییه و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی از جمله وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران کارزار گستردهای از ارعاب و سرکوب را در شهرستانها آغاز کردهاند که فعالان مدنی، سیاسی و فرهنگی، خانوادههای دادخواه و وکلای مستقل را هدف قرار داده است.
- بازداشتهای خودسرانه و خشونتآمیز: بیشتر بازداشتها بدون حکم قانونی و با استفاده بیش از حد از زور انجام شده است. عوامل امنیتی و لباسشخصیها بارها به خانه فعالان یورش برده و آنان را بهشدت و با خشونت بازداشت کردهاند، که در موارد زیادی باعث آسیب روحی به خانوادهها، از جمله کودکان حاضر در صحنه، شده است.
- هدفگیری اقلیتها: فعالان و بازداشتشدگان از جوامع اقلیتهای مذهبی و قومی بهطور نامتناسب هدف قرار گرفته و با رفتارهای بسیار خشنتر و سختگیرانهتری نسبت به دیگران روبهرو شدهاند.
- سلب نظاممند دادرسی عادلانه: اکثریت بازداشتشدگان در شهرهای استانها از حق دسترسی به وکیل محروم بودهاند و برخی حتی حق تماس با خانواده را نیز نداشتهاند.
- صدور احکام مبهم و تبعیضآمیز: در این دوره، بسیاری از فعالان مناطق استانها با روندهای قضایی غیرشفاف روبهرو شده و احکام تبعیضآمیز شامل اعدام، حبسهای طولانی و شلاق دریافت کردهاند. بسیاری دیگر نیز با اتهامات سیاسی به دادگاه احضار شدهاند.
- افزایش فشار بر زندانیان: بسیاری از زندانیان در زندانهای استانها با محرومیت عمدی از درمان پزشکی، ناپدیدسازی اجباری در زندان، پروندهسازی جدید و صدور احکام زندان مضاعف مواجه شدهاند.
- شرایط وخیم زندانها: وضعیت محل نگهداری محبوسان بهویژه در مناطق با اکثریت کُرد و عرب، بسیار سخت است. در بیشتر زندانهای شهرستانها، اصل تفکیک جرایم رعایت نمیشود.
کمپین حقوق بشر ایران یادآور میشود که طبق معیارهای گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران و کمیته حقیقتیاب سازمان ملل درباره ایران، این الگوی سرکوب حکومتی مستلزم ایجاد یک سازوکار بینالمللی است؛ از جمله ارجاع پرونده به شوراهای ویژه و پیگرد مقامهای مسئول در کشورهای ثالث بر اساس اصل صلاحیت قضایی جهانی.
تشدید فشارهای امنیتی پیدا و پنهان بر فعالان در شهرهای کوچک
ن.م زن فعال مدنی و روزنامهنگار و مادر دو فرزند و سرپرست خانواده و ساکن یکی از شهرهای کوچک استان خراسان شمالی است. او که در شهر خود صاحب امتیاز یک مجله محلی بود، پس از اعتراضات سراسری زن،زندگی،آزادی بازداشت و محکوم به بیش از ۲ سال زندان شد و در عینحال مقامهای وزارت ارشاد امتیاز نشریه او را هم لغو کردند و عملا فرصتهای شغلی او نیز در ۳ سال گذشته از دست رفته است.
ن،م در گفتوگو با کمپین حقوق بشر ایران، درباره شرایط بازداشت فعالان مدنی و سیاسی در شهرستانهای ایران میگوید: «گاهی بازداشت در شهرهای کوچک اگر در طول روز و در خیابان صورت بگیرد میتواند این مزیت را داشته باشد که افراد آشنا شما را ببینند و به خانواده و نزدیکانتان اطلاع بدهند. من زمانی که برای اولین بار حدود ۱۰ سال پیش بازداشت شدم در خیابان به همراه دو فرزند ۴ و ۶ سالهام بودم. ماموران وزارت اطلاعات ناگهان به سمتم آمدند و مثل مجرمان خطرناک یک نفر دستانم را گرفت و یک نفر سرم را گرفت رو به پایین و فشار داد و مرا بردند سمت ماشین. بچههایم همینطور وسط خیابان رها شده بودند. درست در همان لحظه که داشتند بازداشتم میکردند یکی از آشنایان را در خیابان دیدم و فقط فرصت کردم که بگویم بچههایم را ببرد خانه مادرم».
ن.م درباره تجربه بازداشت خود بعد از اعتراضات «زن،زندگی،آزادی» به کمپین حقوق بشر ایران میگوید:« اینبار اطلاعات سپاه شهر به جرم لیدری اعتراضات مرا بازداشت کرد. شکل و شیوه بازداشت من اینبار کاملا متفاوت بود؛ یک روز صبح زود ۵ اتومبیل و ۵-۶ موتورسیکلت حامل نیروهای مسلح و همچنین یک تیم فیلمبرداری به خانه مادرم هجوم آوردند و مرا در حضور مادر ۷۳ سالهام با خشونت فراوان بازداشت کردند».
ن،م درباره تجربه بازجوییها و بازداشت در «خانههای امن» وزارت اطلاعات میگوید «ببینید در شهرهای کوچک بسیاری از حداقلهایی که باید در زمان بازجویی و بازداشت انجام شود، رعایت نمی شود. مثلا قاعده بر آن است که وقتی یک بازداشتی زن در «خانه امن» نگهداری میشود، حتما یک مامور زن در آن خانه امن حضور داشته باشد. وقتی که ماموران وزارت اطلاعات در یکی از دفعات بازداشت مرا به یک خانه امن منتقل کردند تا در آنجا نگهداری و بازجویی شوم به فاصله کوتاهی از انتقال من، ماموران زن از خانه رفتند و من با ۲ مامور مرد تنها شدم. این از نظر روانی در بازجوییها تاثیر خیلی بدی داشت و یک جور نمایش تهدید بود. این جدای از تهدیدهای کلامی و شکنجههای روحی بود که از طرف بازجو بر من تحمیل میشد».
ن،م با اشاره به روند بازجوییهای خود در اداره اطلاعات سپاه میگوید «وقتی در اتاق بازجویی مرا رو به دیوار سفیدی نشاندند و یک کاغذ سفید روبرویم گذاشتند اولین سوالشان این بود: آیا بیماری داری؟ داروی خاصی مصرف میکنی؟ من هم چون داروی قلبی و تیروئید مصرف میکنم گفتم: بله. بعد بازجو بلافاصله گفت: خب، اصلا برای ما مهم نیست. کسی هم قرار نیست داروهایت را به دستت برساند».
ن،م که در ماههای اخیر و پس از حمله اسرائیل به ایران، بارها و با شگردهای مختلف از سوی مقامهای وزارت اطلاعات تهدید شده است، در شرح رفتارهای تهدیدآمیز نیروهای امنیتی در شهرهای کوچک میگوید: «خیلی وقتها تهدید فعالان سیاسی و صنفی الزاما با احضار و یا بازجویی و یا از طریق تماسهای تلفنی تهدیدآمیز نیست. در خیلی از موارد شاهد آن هستیم که این تهدیدها بر خانواده و اطرافیان فرد اعمال میشود که آنهم دقیقا به دلیل کنترل شدید نیروهای امنیتی بر فعالان است. مثلا در ماههای اخیر به دفعات از سوی نیروهای امنیتی پیامهای دریافت کردم که اگر میخواهی پسر نوجوانت در آینده نزدیک در یکی از تیمهای خوب ایران فوتبال بازی کند به ما بگو تا شرایط را فراهم کنیم. خب اینها میدانند که پسر من عاشق فوتبال است و درعینحال میدانند که من هیچوقت حاضر به همکاری با آنها نیستم و این یعنی تا زمانی که من همچنان فعالیت داشته باشم، حتی اگر پسرم استعداد خیلی خوبی در فوتبال داشته باشد، هیچوقت به جایگاهش نخواهد رسید. یا اینکه در این اواخر چندباری به من گفتهاند که اگر حاضر به همکاری باشی ما به تو مجوز یک نشریه میدهیم».
به گفته ن،م «یکی از موضوعات بسیار مهم برای فعالان در شهرهای کوچک که درگیر پروندههای قضایی و سیاسی هستند، موضوع امرار معاش است. برای کسی مثل من که سرپرست خانواده هستم تقریبا هیچ راهی برای کار و شغل وجود ندارد. این شرایط برای بسیاری دیگر از فعالان در شهرستانها هم صادق است».
فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی
یک فعال مدنی، که سابقه گذراندن چند سال حبس در یکی از زندانهای شهرستان کوچکی در مرکز ایران را دارد در گفتگو با کمپین حقوق بشر ایران درباره وضعیت رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار در زندانهای شهرستانها میگوید: «وضعیت زندانیان سیاسی که مشکل پزشکی دارند در زندانهای شهرستانهای کشور بسیار بد است. اساسا هیچ نظارتی بر عملکرد زندان در قبال این محبوسان وجود ندارد. میتوان گفت که مقامهای زندان به دلیل اینکه یقین دارند به دشواری و سختی صدای زندانیان بیمار به بیرون زندان میرسد، هر بلایی که میخواهند بر سر آنها میآورند. شاید شرایط زندانیان بیمار در زندانهای تهران خوب نباشد اما وجود تعداد بالای زندانی سیاسی و فرهنگ همیاری و کمکرسانی که در میان زندانیان سیاسی هست و همچنین نظارتهای حداقلی و حتی نمایشی مقامهای قضایی، تا حدودی شرایط را برای آنها بهتر کند اما در زندانهای شهرستان واقعا یک زندانی سیاسی بیمار و نیازمند به درمان غریب و بیکس است».
به گفته این فعال مدنی و زندانی سابق، یکی از مهمترین موضوعات درباره زندانیان سیاسی در شهرستانها مساله رعایت نشدن اصل تفکیک جرائم است. این فعال مدنی به کمپین حقوق بشر ایران میگوید «در بسیاری از شهرهای ایران، وقتی یک زندانی سیاسی وارد زندان میشود در واقع تنهاترین زندانی سیاسی آن زندان است. این موضوع بهخصوص برای زندانیان زن بیشتر هم پیش میآید».
به گفته این فعال مدنی «در شهرهای بزرگ بنا به تعداد بالای زندانیان و وجود چندین ساختمان در یک زندان، زندانیان بر اساس نوع جرم و اتهامات انتسابی در زندانی دوران محکومیت خود را طی میکنند که با افراد همفکر و عقیده سروکار داشته باشند و بهاصطلاح تفکیک جرایم صورت میگیرد.اما در سال های گذشته در شهرهای کوچک، گاهی تنها زندان مرکزی شهر که بیش از ظرفیت خود زندانی در خود جای داده، به عنوان محل حبس زندانیان صنفی، مدنی، عقیدتی سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است. موضوعی که مشکلات متعددی را برای آنها ایجاد کرده است».
این فعال مدنی و زندانی سابق سیاسی گفت: «اساسا مهمترین مشکلات محبوسان سیاسی و فعالان صنفی و مدنی در زندانهای شهرستان این موارد هستند: عدم تفکیک جرایم ، تفکیک زندانیان صرفا بر اساس مصرف یا عدم مصرف مواد ، عدم وجود امکانات رفاهی و عدم نظارت کافی بر تغذیه زندانیان. در کنار همه اینها باید به این موضوع هم توجه کرد که به دلیل فقر شدید بسیاری از زندانیان جرایم عمومی و خشن و نیاز مبرم آنها به نزدیکی با مقامهای زندان، خیلی از محبوسان تبدیل به خبرچین میشوند و رفتارهای آنان در نهایت مبنای پروندهسازی و یا اعمال فشار بر زندانیان سیاسی و فعالان محبوس میشود».
صدور احکام و احضار به دادگاه:
یک فعال صنفی که سابقه حبس در یکی از شهرستانهای کشور را دارد، درباره عمدهترین مشکلات و مصائب دادگاهها و روند قضایی پرونده میگوید: « یکی از اساسیترین مشکلات فعالان بازداشتشده در دادگاهها عدم امکان دسترسی به وکیل انتخابی است. شما ببنید که در خیلی از شهرهای کوچک ایران اصلا وکلای حقوق بشری فعالیت ندارند. اگر هم کسانی هستند که فعالیت میکنند عمدتا با مشکلات قضایی و امنیتی زیادی روبرو هستند و مثلا کسی چون محمد نجفی که در شهر اراک فعالیت داشت و اکنون سالهاست که محبوس است».
به گفته این فعال صنفی و زندانی سابق سیاسی «موضوع دیگر فضای دادگاهها و روند دادرسی است. ببینید در جایی مثل دادگاه انقلاب تهران معمولا قضات بدنامی چون صلواتی و ایمان افشاری و …هستند که در پروندههای به اصطلاح امنیتی فعالیت دارند و اساسا پروندههای دیگری در راستای کار آنها نیست. ببینید هرچقدر هم که این قضات بدنام و سنگدل باشند اما به دلیل توجه شدید رسانهایی سعی میکنند که برخی از احکام را مثل شلاق ، فقط برای حفظ ظاهری منطق برخورد با متهم سیاسی و یا صنفی هم که شده، علیه فعالان صادر نکنند. اما شما میبینید که قضات در دادگاههای شهرستان اساسا با معیارهای دیگری با فعالان برخورد میکنند و رای صادر میکنند. مثلا شما می بینید که در بعضی شهرهای کوچک احکام شلاق به راحتی برای فعالان صنفی و سیاسی صادر میشود و سیستم قضایی آن شهرستان نه تنها هیچ ابایی از صدور چنین احکامی ندارد بلکه در خیلی از موارد برای نشان دادن میزان وفاداری به سیستم قضایی کل چنین آراء بیمنطقی صادر میکنند».
به گفته یک فعال حقوق زنان و زندانی سابق ساکن یکی از شهرستانهای شمالی ایران «من وقتی برای اولینبار در دادگاه حاضر شدم، وکیل نداشتم اما به دلیل اینکه هیچ کار خلاف قانونی نکرده بودم،فکر میکردم که میتوانم از خودم دفاع کنم اما تازه هنگام ورود به دادگاه و فضای موجود فهمیدم که اصلا موضوع قانون و دفاع از حق نزد یک قاضی بیطرف در کار نیست. آنجا فهمیدم که همه افراد این دادگاه روبروی من هستند و هیچ کس قرار نیست به حرفهای من گوش کنند. در واقع در دادگاه قاضی هیچ احتیاجی به دادستان و یا شاکی نداشت چون خودش در مقام همانها بود».
فهرست بازداشت شدگان:
۱. در تاریخ ۲۴ خرداد ابراهیم پارسامهر، وکیل پایه یک دادگستری، به دست نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به زندان شیبان اهواز منتقل شد. این وکیل دادگستری در منزل شخصی خود و با اعمال خشونت شدید صورت گرفت. ماموران همچنین در زمان دستگیری منزل وی را مورد تفتیش قرار دادهاند.ابراهیم پارسامهر، وکیل پایه یک دادگستری است که سابقه وکالت نوکیشان مسیحی را به عهده داشته است.
۲. ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ پدرام محمدزاده، شاعر، نویسنده و پژوهشگر اهل رحیمآباد رودسر، روز شنبه ۲۴ خردادماه، توسط ماموران وزارت اطلاعات در این شهرستان بازداشت شد. وی کماکان به صورت بلاتکلیف و بدون برخورداری از رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان رودسر نگهداری میشود.
۳. ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ – در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ مجید شبدینی، فعال سیاسی اهل لاهیجان و از بازداشتشدگان خیزش «زن، زندگی، آزادی» بار دیگر در این شهر بازداشت شد.
۴. دوشنبه ۲۶ خردادماه، سجاد مشهدی همت آبادی، فعال سیاسی و شهروند اهل مشهد به دست نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۵.در تاریخ ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۴الوند بنائیان، فعال سیاسی اهل اصفهان، به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد. او به صورت بلاتکلیف در زندان دستگرد اصفهان (بند قرنطینه) نگهداری میشود و تلاشهای خانواده برای کسب اطلاع از وضعیت وی، بینتیجه بوده است. به گفته یک منبع مطلع ماموران امنیتی در هنگام بازداشت الوند بنائیان، با خشونت وارد منزل پدری وی شده و از ارائه حکم قضایی مبنی بر بازداشت خودداری کردهاند.
۶. ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ توحید امیر امینی، فعال ترک (آذربایجانی) از یکی از بازداشتگاههای امنیتی اردبیل به زندان این شهرستان منتقل شد. وی در تاریخ ۲۷ خردادماه بازداشت شده بود.
۷. ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ کریم قادرپور، پدر دادخواه آوات قادرپور، از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در شهر بوکان به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد.
۸. ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ سحرممی زاده فعال مدنی اهل اردبیل، بهشیوهای خشونتبار توسط مامورین سپاه پاسداران بازداشت شد.
۹. ۲۸ خرداد علی محمدی، پدر شهریار محمدی از جانباختگان قیام ژینا، در شهر بوکان بازداشت شد. دو هفته بعد از بازداشت، فرزند او در صفحه شخصی خود نوشت «علی محمدی، ۲۸ خرداد چهارده روز پیش در خانهاش در شهر بوکان توسط نیروهای امنیتی ربوده شد. در شب اول بازداشت در اداره اطلاعات بوکان، او تحت شکنجه شدید قرار گرفت و در نتیجهی آن بیهوش شد. نیروهای اطلاعات که از وخامت حال او ترسیده بودند، فوراً او را به بیمارستان شهید قلیپور بوکان منتقل کردند.اما از ترس اینکه مبادا اتفاقی برای پدرم بیفتد و مسئولیت جان او متوجهشان شود، او را بدون اطلاع خانواده، بدون همراه، و بدون هیچگونه مراقبت مستقل پزشکی، در بیمارستان رها کردند و متواری شدند».
۱۰. در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ فیضالله آذرنوش، پدر پدرام آذرنوش (از جانباختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱)، در یاسوج بازداشت و چند روز بعد، در تاریخ ۲ تیر، به بند عمومی زندان یاسوج منتقل شد. به گفته منابع ایران وایر «آقای آذرنوش با مشکلات عدیده سلامتی روبهروست و بهدلیل دیسک کمر شدید که دو بار نیز تاکنون جراحی شده و مشکل قلبی حتی قادر به ایستادن و فعالیت بدنی ساده نیز نیست. او بازنشسته ارتش است و بارها بابت دادخواهی فرزندش از مراجع رسمی مورد تهدید و حتی قطع حقوق بازنشستگی قرار گرفته است».
۱۱. ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ پوریا نصیری، دانشجوی رشته حقوق دانشگاه آزاد مهاباد که پیشتر نیز سابقه بازداشت داشت، در یکی از خیابانهای مهاباد بدون ارائه حکم قضایی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
۱۲. ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ آریان مشایخی، از آسیبدیدگان چشمی خیزش «ژن ژیان ئازادی»، در پیرانشهر بازداشت شد.
۱۳. ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ صادق محمودنژاد، از آسیبدیدگان چشمی خیزش «ژن ژیان ئازادی»، در پیرانشهر بازداشت شد.
۱۴. ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ ادریس رسولی، از فعالان سیاسی در اشنویه، به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
۱۵. ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ کامران رسولی، برادر ادریس رسولی، از فعالان سیاسی در اشنویه، به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
۱۶. ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ اسماعیل اسماعیلپور، فعال مدنی در بوکان بازداشت شد. نیروهای امنیتی ساعت ٢ بامداد بدون ارائه حکم قضایی این شهروند ۶٠ سالە را در منزل شخصی بازداشت کردهاند.
۱۷. ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ – انور بایزیدی، فعال مدنی و عضو انجمن حمایت از زندانیان، توسط نیروهای امنیتی در بوکان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۱۸. ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ – نیروهای امنیتی با یورش به منزل دکتر حسن باقرینیا در مشهد، وی و همسرش فاطمه نورادی را بازداشت کردند. این استاد دانشگاه پس از اعتراضات زن، زندگی، آزادی از دانشگاه اخراج شده بود.
۱۹. ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ – رحمان حسینی (دلاوران) فعال سیاسی ، پس از یورش ماموران به منزل شخصیش در پیرانشهر بازداشت شد.
۲۰. احمد مامشریفی، فعال سیاسی ساکن پیرانشهر، در منزل خود بازداشت شدند.
۲۱. ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ حمید دستوانه، فعال مدنی اهل دهدشت و زندانی سیاسی سابق، بازداشت شد.
۲۲. ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ – عمر محمدی، شاعر و نویسنده اهل اشنویه، پس از یورش نیروهای امنیتی به منزل خانوادگیاش در اشنویه بازداشت و به بازداشتگاه امنیتی در ارومیه منتقل شد.
۲۳. ۱ تیر ۱۴۰۴ کیسان شهابی، شهروند ایذه از توابع استان خوزستان، توسط نیروهای ادارە اطلاعات در این شهر با توسل بە خشونت و ضربوشتم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. وی در جریان جنبش ژن ژیان ئازادی نیز بازداشت شده بود.
۲۴. ۱ تیر ۱۴۰۴ خالد بکری از زندانیان سابق سیاسی اهل مهاباد، در منزل شخصیش بازداشت شد.
۲۵. ۱ تیر ۱۴۰۴ محمد بکری، از زندانیان سابق سیاسی اهل مهاباد، در منزل خود بازداشت شد.
۲۶. روز ۱ تیر ۱۴۰۴ سعدون غزالی، شهروند ۶۰ ساله اهل مهاباد و فعال سیاسی، در منزل شخصیاش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
۲۷. روز ۱ تیر ۱۴۰۴ محمد عسچراوی (عساکره) کودک ۱۶ ساله ، روز یکشنبه ۱ تیرماه، بدون ارائه حکم قضایی توسط نیروهای امنیتی در منزل خانوادگی وی صورت گرفته است. وی پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شده و علیرغم گذشت ۲۳ روز از زمان دستگیری، تاکنون از محل نگهداریاش اطلاعی حاصل نشده است. به گفته یک منبع مطلع علت بازداشت محمد، قرائت اشعاری انتقادی نسبت به حکومت در یک محفل در شهر رامشیر بوده است. وی اخیرا نیز دو مرتبه به اداره اطلاعات آبادان احضار شده که از مراجعه به این نهاد امنیتی امتناع کرده بود.
۲۸. ۱ تیر سلیمان قادر گلوانی شهروند ساکن اشنویه و برادر عبدالسلام قادری گلوان، یکی از جانباختگان اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱، به دست نیروهای امنیتی در شهرستان اشنویه بازداشت شد. این بازداشت در منزل خانوادگی او و بدون ارائه حکم قضایی صورت گرفته است.
۲۹. ۲ تیر ۱۴۰۴ – کوروش حاتمی، از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ارومیه، بدون ارائه هیچ توضیحی توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۳۰. ۲ تیر ۱۴۰۴- روز ۲ تیرماه امیرحسین محسنی، از فعالان مدنی شهر دهدشت، بازداشت و پس از چند روز نگهداری در بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهر، به زندان دهدشت منتقل شده است.
۳۱. ۳ تیر ۱۴۰۴ – محمدرضا احسانیفرد، هنرمند جوان ۲۸ ساله با نام هنری «خالق»، حدود ده روز پیش توسط نیروهای امنیتی در یزدانشهر (از توابع نجفآباد) بازداشت شد. یک منبع مطلع درباره این هنرمند به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «محمدرضا در کنار حرفهی آرایشگری به ساخت موسیقی اعتراضی رپ مشغول بود. او در موسیقی خود بیپرده از درد مردم، فساد و ظلم حاکمیت سخن میگفت». به گفته این منبع مطلع « ماموران امنیتی شبانه به خانه محمدرضا احسانیفرد یورش بردند، او را بازداشت کردند و تلفن همراه او و همسرش را ضبط کردند».
۳۲. ۳ تیر ۱۴۰۴ – روز سهشنبه ۳ تیرماه ۱۴۰۴، کیانوش چراغی، فعال سیاسی زندانی سیاسی سابق و از بازداشتشدگان خیزش «ژن ژیان ئازادی»،به دست نیروهای امنیتی و بدون ارائه حکم قضایی در منزل شخصی وی واقع در دهلران بازداشت شد.
۳۳. ۴ تیر ۱۴۰۴ – روز چهارشنبه ۴ تیرماه علی قبچاق شاهی، نویسنده و کارگردان تئاتر اهل نقده، توسط نیروهای امنیتی در این شهرستان بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
۳۴. ۴ تیرماه رحیم بقال اصغری، نویسنده و کاریکاتوریست اهل تبریز، توسط نیروهای وزارت اطلاعات در تبریز بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۳۵. جمعه ۶ تیر ١۴٠۴، جلال خدامرادی، فعال مدنی اهل سنندج به صورت خشونتآمیز از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. یک منبع مطلع به کردپا گفته بود:«نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی به منزل این فعال کُرد در «حسن آباد» سنندج یورش بردند و با توسل به خشونت او را بازداشت کردند و نیروهای امنیتی همچنین تلفن همراه این فعال مدنی و هارد دوربین مدار بسته منزل وی را ضبط و با خود بردهاند
۳۶. شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴، بهناز محجوبی، خواهر دادخواه بهنام محجوبی، توسط نیروهای امنیتی در کرمان بازداشت شد. مأموران امنیتی لباس شخصی به محل کار این فعال دادخواهی مراجعه کرده و او را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردهاند.
۳۷. هشتم تیرماه ۱۴۰۴ حسین واحدی (داریوش اشکانی)، از اعضای هیات مدیره انجمن صنفی معلمان خراسان شمالی، جهت تحمل حکم یک سال حبس خود راهی زندان بجنورد شد.
۳۸. دوشنبه ۹ تیرماه، سمکو معروفی، فعال محیط زیست و شهروند اهل شهرستان بوکان توسط نیروهای اداره اطلاعات در این شهرستان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۳۹. .سهشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴ نیروهای امنیتی به منزل ملک فرجبیگی، فعال حوزه محیط زیست و جامعه مدنی اهل بوکان، هجوم بردند و او را به شکل خشونتآمیز بازداشت کردند. به گفته یک منبع مطلع «بیش از ۲۰ مأمور امنیتی با شکستن درِ خانه خانم فرجبیگی، بدون ارائه هیچگونه حکم قضایی، او را در برابر چشمان خانوادهاش بازداشت کرده و به مکان نامعلومی در ارومیه منتقل کردهاند. ماموران بر بازداشت این فعال مدنی، برخی از وسایل شخصی و خانوادگی او را نیز ضبط و با خود بردهاند.
۴۰. ۱۱ تیر اسماعیل سانیار، زندانی سیاسی سابق و فعال مدنی اهل بوکان، در روستای داشبند بازداشت شد. او پیشتر به اتهام «همکاری با پژاک» به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود.
۴۱. چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، موسی امیدی در ایلام بازداشت شد. مأموران امنیتی بدون ارائه حکم قضایی این شهروند را در منزل شخصی خود بازداشت کردند. به نقل از یک منبع مطلع در حین بازداشت ماموران شماری از وسایل شخصی آقای امیدی از جمله تلفن همراه، لپ تاپ و کتابهای او را ضبط کردند.
۴۲.دوشنبه ۱۳مرداد۱۴۰۴،ایوب جوانپور، کنشگر مدنی شناختهشده اهل سقز، بار دیگر به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد. این فعال مدنی که پیشتر نیز سابقه بازداشت در جریان اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» را داشته، در حالی بازداشت شد که وضعیت جسمی او وخیم گزارش شده است.
۴۳. امجد گریاخیز، شهروند و فعال کارگری اهل سنندج روز دوشنبه ۱۶ تیرماه جهت اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان این شهرستان منتقل شد
۴۴. پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۴ خدر رسولی، زندانی سیاسی سابق، به دست نیروهای اداره اطلاعات در شهر مهاباد بازداشت شد.
۴۵. کلارا رسولی، ، دختر خدر رسولی، همراه پدرش به دست نیروهای اداره اطلاعات در شهر مهاباد بازداشت شد. مأموران امنیتی با یورشی خشونتآمیز و همراه با ارعاب و اهانت، به منزل خانوادگی این دو شهروند کرد یورش برده و آنها را بازداشت و به بازداشتگاهی امنیتی در ارومیه منتقل کردند.
۴۶. منصور رحیمی، شهروند ساکن مهاباد، فعال کارگری جمعه ۲۰ تیرماه، منصور رحیمی بازداشت شد. بازداشت آقای رحیمی در منزل پدریاش توسط نیروهای امنیتی صورت گرفته است. همچنین لوازم الکترونیکی این شهروند توسط ماموران ضبط شده است. منصور رحیمی، در تاریخ ۱۹ اردیبهشت نیز به دنبال اطلاع رسانی در فضای مجازی در خصوص تجمع اعتراضی کشاورزان و کارگران فصلی مهاباد، به اداره اطلاعات مهاباد احضار شده بود.
۴۷. روز دوشنبه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۴ ماموران امنیتی در شهر کرمانشاه با حمله به منزل پدری عرفان خزایی، از جانباخگان جنبش ژینا، احسان خزایی و همسرش ندا کارگر را بازداشت کردند و دیگر اعضای خانواده را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ندا کارگر همسر احسان ساعاتی پس از بازداشت، آزاد شد. به گفته یک منبع مطلع «بیش از ۶۰ مأمور امنیتی با هجوم خشونتآمیز به منزل شخصی خانواده خزائی و در جریان بازداشت احسان خزایی و ضرب و شتم اعضای خانواده ، کودک ۳ ساله احسان خزایی، به شدت وحشتزده شد و چند ساعت بعد او را روانه بیمارستان کردند. ماموران روی سر دختر ۹ ساله احسان اسلحه گذاشته بودند و تهدیدش کرده بودند تا بگویید تلفن و لپتاپ کجاست».
۴۸. چهارشنبه ۲۵ تیرماه ساسان چمن آرا، شهروند ساکن ایلام توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۴۹. ۲۶ تیرماه مهسا شفیعی، خواهر نیما شفیعی از جانباختگان خیزش ژینا، پس از هجوم ماموران اطلاعات به منزل پدریاش با ضرب و شتم بازداشت شده بود.
۵۰. شنبه ۲۸ تیرماه، جلسه بازپرسی رزیتا رضایی، داستان نویس ساکن رشت در شعبه چهار دادسرای این شهر برگزار شد. در پایان جلسه خانم رجایی بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد.
۵۱. شنبه ٢٨ تیر ١۴٠۴ امیرعلی ذاکریفرد، فعال مدنی و زندانی سابق سیاسی ساکن ایلام، به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شد.
یک منبع نزدیک به این فعال سیاسی کرد، به کمپین حقوق بشر ایران میگوید: «امیرعلی همراه با برادر خود عماد در زمان اعتراضات زن،زندگی،آزادی، به دست ماموران سازمان اطلاعات سپاه ایلام بازداشت شدند. در آن زمان ماموران امنیتی به منزل مادری این دو برادر یورش بردند و اقدام به تخریب وسایل خانه و ایجاد فضای رعب و وحشت کردند که همین موضوع منجر بە سکته مادر ٧٠ ساله آنها شد».
به گفته این منبع مطلع «این دو شهروند پس از بازداشت به بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه ایلام انتقال و به مدت ۱۵ روز برای انجام اعترافات اجباری مورد شکنجه شدید روحی و جسمی قرار گرفتند. در جریان این شکنجهها امیرعلی از ناحیه سر و گردن و کتف و عماد از ناحیه سر و پا مجروح شدند. همچنین عماد به دلیل شدت شکنجەها دچار حمله قلبی شده و علیرغم وضعیت بد سلامتی، بدون حق دسترسی به خدمات درمانی کماکان تحت بازجویی قرار داشت».
۵۲. یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴ مرتضی پیرزادە، فعال فرهنگی در خراسان شمالی، به دست نیروهای اطلاعات در شهر شیروان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۵۳. سهشنبه ۳۱ تیر لیلا صارمی، مادر فرزاد معظمی گودرزی، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، در منزل شخصی در شهر بروجرد بازداشت شد. این بازداشت با خشونت شدید همراه بوده و نیروهای امنیتی همه وسایل الکترونیکی خانواده را ضبط و لیلا صارمی را پس از بازداشت به سلول انفرادی زندان تیرچه بلوک شهر بروجرد منتقل کردند.
۵۴ . سه شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۴ فروغ خسروی، معلم پایه ابتدایی ساکن بهبهان، به دست نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد. یک هفته پیش از این بازداشت ( شامگاه جمعه ۳۰ خرداد) منزل این معلم توسط ماموران اطلاعات سپاه تفتیش شده بود که به گفته یک منبع مطلع در جریان این بازرسی شش مامور اطلاعات سپاه، از جمله دو زن، بدون ارائه حکم قضایی وارد منزل خانم خسروی شدند و با ایجاد فضای رعب و وحشت، منزل این معلم را مورد تفتیش قرار دادند. ماموران با خشونت زیاد تلفن همراه این شهروند و بخشی از لوازم شخصی او را ضبط میکنند. در زمان هجوم ماموران، دختر خانم خسروی در خانه حضور داشته است و این اقدام موجب ترس و وحشت شدید او شده.
۵۵. شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴حسین محمدی، زندانی سیاسی سابق اهل بوکان، پس از احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد. نیروهای وزارت اطلاعات چند روز پیش به منزل خانوادگی این شهروند یورش برده و به دلیل عدم حضور وی در خانه موفق به بازداشت وی نشده بودند، اما اقدام به توقیف خودروی این شهروند کرده و آن را با خود برده بودند.
۵۶. شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ سحر سلطانی، فعال حقوق کودکان و دانشآموخته دکترای فلسفه تعلیم و تربیت،در بندرانزلی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد. سحر سلطانی سالها در حوزه آموزش کودکان، بهویژه در زمینه ادبیات کودک، آموزش فلسفه و مهارتهای اجتماعی و تربیتی برای کودکان و والدین فعایت دارد.
۵۷. سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ روح الله کرکی، شهروند اهل اندیمشک به دست نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. روح الله کرکی، برادر امین کرکی، از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ است. امین کرکی در فروردین ۹۷ پس از بازداشت مجدد، درشرایطی پرابهام درگذشت.
۵۸. چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ پلیس فتا شهر اراک مسعود بختیاری، فعال کارگری را در این شهر بازداشت کرد.
یک منبع مطلع ضمن تایید این خبر به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «آقای بختیاری ادمین یک صفحه تلگرامی بود که در آن انتقادات و مشکلات مربوط به کارگران و موضوعات مختلف مربوط به اراک از جمله فسادهای مالی برخی مسئولان را مطرح میکرد. دلیل بازداشت او انتشار یک مطلب انتقادی درباره دری نجف آبادی ( امام جمعه اراک) بوده است».
زندانیانی که با فشار مضاعف در حبس به سر میبرند
یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، ابوالفضل خوران فعال صنفی معلمان محبوس در زندان اراک توسط دادگاه کیفری اراک به یکسال حبس اضافی و ۷۴ ضربه شلاق دیگر محکوم شد. آقای خوران پیش از اینکه در زندان این حکم مضاعف را دربافت کند، از روز جمعه ۲۳ خردادماه از زندان اراک به مکانی نامعلوم منتقل شده بود. خوران در تاریخ ۲ بهمن ۱۴۰۳، جهت تحمل دوران محکومیت خود بازداشت و راهی زندان اراک شده بود. این فعال صنفی معلمان در شهریورماه ۱۴۰۲، توسط شعبه ۱۰۵ دادگاه کیفری دو اراک از بابت اتهامات “توهین به مقدسات” و “اخلال در نظم و آسایش عمومی” به شش سال حبس و تحمل ۷۴ ضربه شلاق تعزیری در ملاعام محکوم شده بود.
یک منبع مطلع از شرایط ابوالفضل خوران درباره فعالیتهای این معلم و دلایل بازداشت و برخوردهای امنیتی و قضایی با وی به کمپین حقوق بشر ایران میگوید «ابوالفضل خوران، معلم و فعال مدنی دغدغهمندی است که در سالهای اخیر و بهخصوص پس از جنبش «زن،زندگی،آزادی» فعالیتهای بسیاری در شهر اراک انجام میداد؛ از شرکت در تجمعات صنفی معلمان تا حضور در مزار جانباختگان جنبش و کمک در برگزاری مراسم سالگرد آنان. طبیعتا به دلیل دامنه فعالیتهای او نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در شهر اراک وی را زیر نظر داشتند و در نهایت با یک پروندهسازی به همراه شمار دیگری از شهروندان بازداشت شد».
این منبع مطلع در شرح روند پروندهسازی علیه ابوالفضل خوران در شهر اراک و صدور حکم شش سال حبس و شلاق برای این فعال حقوق معلمان میگوید «۲ سال پیش در غروب یک پنجشنبه مرداد ماه که همزمان شده بود با روز تاسوعا، گروه زیادی از مردم و فعالان صنفی معلمان در کنار مزار مهرزاد شهیدی (از جانباختگان جنبش ژینا در اراک) جمع شده بودند و در آن مراسم آقای خوران هم حضور داشت و برای مردم شعرخوانی کرد و مردم هم یکی دو بار بعد از شعرخوانی و سخنرانی آقای خوران او را تشویق کردند و دست زدند. یک روز بعد از این مراسم فردی به نام مسعود پیرایش،رئیس هیئت ورزش و جوانان استان مرکزی، که از مداحان و داماد یکی از سرداران سپاه اراک هم هست، شمار زیادی از نیروهای لباس شخصی را در محل آرامستان جمع میکند و این افراد شروع به سر دادن شعار علیه حضار در مراسم مهرزاد شهیدی میکنند و ادعا میکنند که افراد ضد انقلاب نه تنها در کنار مقبره یک اغتشاشگر تجمع کردند بلکه در روز تاسوعا شعر خواندند و دست زدند و حرمت شکنی کردند».
به گفته این منبع مطلع «فردای این نمایش خیابانی که مسعود پیرایش و نیروهای لباس شخصی راه انداخته بودند، ۱۱ نفر از شرکتکنندگان در مراسم از جمله ابوالفضل خوران پس از هجوم ماموران به خانههایشان بازداشت شدند. این بازداشت نشان میداد که نیروهای امنیتی در یک سناریو از پیش برنامهریزی شده و در نهایت برای تاثیر در رای دادگاه چنین اقدام نمایشی در شهر انجام دادند. در اطراف مزار مهرزاد شهیدی چندین دوربین مداربسته وجود دارد و حتی اگر تصمیم به بازداشت افراد بود میتوانستند از همان طریق اقدام کنند اما چنین نمایشی را راه انداختند تا در نهایت قاضی دادگاه به دلیل ادعای حرمت شکنی به روز تاسوعا و شعایر مذهبی حکم شلاق در ملاءعام برای بازداشت شدگان صادر کرد».
به گفته این منبع مطلع چنین پروندهسازیهایی و اجرای آن توسط نیروهای لباس شخصی و پرنفوذ فقط در شهرهای کوچک قابلیت اجرایی شدن دارند آن هم در یک بازه زمانی کوتاه و چند روزه».
اشکان فهیم، فعال فرهنگی و ادبی و زندانی سیاسی محبوس در زندان مهاباد، با وجود ابتلا به بیماریهای قلبی و ضعف شدید بینایی، از دسترسی به خدمات درمانی محروم مانده است. با وجود تایید مشکلات بینایی او از سوی پزشک زندان، مسئولان مربوطه تاکنون با اعزام این زندانی به مراکز درمانی خارج از زندان و یا اعطای مرخصی درمانی به وی، مخالفت کردهاند. اشکان فهیم، زندانی سیاسی از اختلالات قلبی، ضعف بینایی و سردردهای مزمن رنج میبرد. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی، به هرانا گفت: «با وجود تاری دید شدید، درد چشمی مداوم و تایید نیاز به معاینه تخصصی از سوی پزشک زندان، حتی با مرخصی ساعتی اشکان برای مراجعه به چشمپزشک نیز مخالفت شده است. بهداری زندان فاقد ابتداییترین امکانات درمانی است و در موارد ضروری نیز اعزام زندانیان به مراکز درمانی خارج از زندان، با مخالفت نهادهای مسئول مواجه میشود. از سوی دیگر، درخواستهای مکرر وی برای آزادی مشروط بدون ارائه توضیح قانونی از سوی نهادهای امنیتی رد شدهاند.»
رحمان تابش، زندانی سیاسی اهل اشنویه، دوران محکومیت خود را در زندان این شهرستان سپری میکند. این زندانی سیاسی در تاریخ ۳۰ تیرماه جهت تحمل محکومیت ۱۶ ماه حبس خود، راهی این زندان شد. به گزارش خبرگزاری کردپا، رحمان تابش در حال تحمل دوران محکومیت خود در زندان اشنویه است. براساس این گزارش، آقای تابش در روزهای اخیر با حال نامساعد جسمی مواجه شده و از رسیدگی پزشکی مناسب محروم است. کردپا در بخشی از گزارش خود بدون اشاره به بیماری این زندانی سیاسی، نوشت؛ «با وجود توصیههای بهداری برای آغاز رسیدگی پزشکی تخصصی خارج از زندان، اداره اطلاعات سپاه اشنویه این درخواست را رد کرده است».
قادر خرامانفر فعال مدنی ۶۰ ساله اهل مهاباد، با وجود ابتلا به چندین بیماری مزمن و وخامت وضعیت جسمی، همچنان در زندان مهاباد نگهداری میشود و از خدمات درمانی محروم است؛ این زندانی سیاسی به گرفتگی عروق قلب، چربی کبد، فشار خون بالا و آرتروز زانو مبتلا بوده و پزشکان زندان و متخصصان، بستری فوری او را ضروری دانستهاند. به گفته یک منبع مطلع «خرامانفر روز ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ با دستبند و پابند به بیمارستان مهاباد منتقل و تنها برای یک ساعت توسط پزشک معاینه شد و مجدد بدون رسیدگی درست به زندان بازگردانده شد. او در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، در جریان موج بازداشت فعالان بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به بازداشتگاه ارومیه منتقل شد. پس از دو ماه، به زندان مهاباد منتقل شده و تاکنون با قرار بازداشت موقت در حبس بهسر میبرد.
زندانی سیاسی مسعود جامعی ساکن روستای شاخکوپال اهواز است که حکم سنگین دو بار اعدام و یک سال حبس تعزیری به وی توسط شعبه یک دادگاه انقلاب اهواز ابلاغ شده است. مسعود جامعی در بازجوییها علاوه بر شکنجه، بافشار بر خانواده روبهرو بوده است. نیروهای امنیتی همسر او، زینب هزباپور، و حتی فرزندانش ناهید، دلال و رقیه را نیز بازداشت و در دادگاه انقلاب شهرستان باوی محاکمه کردند. وضعیت جسمی در مسعود جامعی بسیار وخیم است. او به سرطان معده مبتلاست و همزمان از کبد چرب، فشار خون بالا و عفونتهای داخلی رنج میبرد. شرایط نامناسب زندان نیز باعث وخامت بیشتر بیماریهای او شده است.
نزدیک به دو سال از بازداشت روحالله کاووسی، شهروند اهل ایذه، در زندان شیبان اهواز میگذرد؛ با اینحال او همچنان در وضعیت بلاتکلیف و بدون دسترسی به درمان مناسب پزشکی نگهداری میشود. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این متهم سیاسی در خصوص وضعیت جسمانی وی، به هرانا گفته بود: «در جریان بازداشت، آقای کاووسی هنگام تعقیب و گریز با نیروهای امنیتی از پشتبام یک ساختمان سقوط کرد که منجر به شکستگی در نواحی مختلف بدنش شد. با وجود این وضعیت، نیروهای امنیتی او را بدون ارائه رسیدگی پزشکی مناسب، مستقیماً به زندان منتقل کردند». به گفته این منبع «آثار جراحات ناشی از این حادثه با گذشت نزدیک به دو سال همچنان باقی است و بهویژه پای چپ او به شدت آسیب دیده است. بهگونهای که او در ماههای اخیر بهسختی قادر به راه رفتن است. با این حال، وی همچنان از اعزام به مراکز درمانی تخصصی خارج از زندان و دریافت خدمات پزشکی مناسب محروم است».
عیسی ابراهیمزاده، فعال کارگری و کشاورز اهل اشنویه و از بازداشتشدگان خیزش زن ، زندگی ، آزادی، اکنون در زندان در وضعیت بد بهداشت نامناسب، تغذیه ناکافی و نبود خدمات درمانی، با بیماریهای ریوی و گوارشی دستوپنجه نرم میکند. با وجود وضعیت وخیم سلامتی، وی، مسئولان از اعطای مرخصی درمانی خودداری میکنند.
عباس واحدیان شاهرودی، از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ و از زندانیان سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد، با وخامت حال جسمانی مواجه شده است. واحدیان شاهرودی دچار علائم مشکلات قلبی شده، اما مسئولان زندان از انتقال او به بیمارستان و معاینه توسط پزشک متخصص قلب خودداری کردهاند.
دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴ گزارشهایی از وخامت شدید وضعیت جسمانی امان جلالینژاد، معلم زندانی منتشر شد. خانواده این معلم محبوس در زندان شیبان اهواز اعلام کردند که پای وی از زانو به پایین بهشدت سیاه و کبود شده است؛ نشانهای نگرانکننده از احتمال یک بیماری شدید و آسیبدیدگی جدی پزشکی. با وجود شرایط بحرانی، مسئولان زندان تاکنون هیچ اقدام درمانی انجام نداده و از انتقال او به مراکز پزشکی خودداری کردهاند.
شعبه اول دادگاه انقلاب نهاوند، علی جهانیان، شاعر و فعال سیاسی و همسرش فرشته سوری را در یک پرونده جدید در مجموع به تحمل شش سال زندان محکوم کرد. این در حالیست که این زوج به دلیل پرونده قبلی مشغول گذراندن دوران حبس در زندان ملایر هستند.
پس از پذیرش درخواست تجمیع احکام، دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان محکومیت شهاب نظری، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز را به ۱۰ سال حبس افزایش داد. او پیشتر در دو پرونده جداگانه، مجموعاً به چهار سال و ۹۱ روز حبس محکوم شده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا میزان محکومیت شهاب نظری، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز پس از پذیرش درخواست تجمیع احکام، به بیش از دو برابر افزایش یافت.
براساس حکمی که توسط شعبه ۱۴ دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان صادر شده است، آقای نظری در خصوص چهار اتهام مجموعا به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. مرجع قضایی مذکور، آقای نظری را در خصوص مجازات اشد، با اتهام توهین به مقدسات اسلام به پنج سال حبس محکوم کرده است. این زندانی سیاسی همچنین از بابت اتهام نشراکاذیب به دو سال حبس، توهین به رهبری به دو سال حبس و در خصوص فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده است.
اسامی افرادی که احضار شدهاند یا احکامشان صادر شده است:
۱. بختیار رحمانی، معلم ساکن گچساران، با دریافت ابلاغیهای به شعبه چهارم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب این شهرستان احضار شد.
۲. حکم ۳۰ ضربه شلاق آرمان شادی وند، فعال محیط زیست در شعبه اجرای احکام دادسرای درهشهر به اجرا درآمد.
۳. یونس آزادبر، شهروند ساکن رشت، با دریافت ابلاغیهای به شعبه دوم دادگاه انقلاب این شهرستان احضار شد.
۴. کامران ساختمانگر، فعال کارگری اهل سنندج توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب این شهرستان به سه ماه حبس تعزیری و پرداخت ۳۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد.
۵. عباس شریفی، فعال مدنی و شهروند اهل بهشهر و از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، جهت اجرای محکومیت دو سال تبعید خود راهی شهرستان زهک واقع در استان سیستان و بلوچستان شده است. عباس شریفی، در خردادماه سال ۱۴۰۳ تحت نظارت پابند الکترونیکی از زندان بهشهر آزاد شد.
۶. ناصر همتی، روانپزشک، نویسنده، شاعر و فعال مدنی ساکن آبدانان از توابع استان ایلام، از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به پنج سال و سه ماه زندان محکوم شد.
۷. بهنام نزادی، وکیل دادگستری جهت ادامه دوران محکومیت حبس خود به شعبه هفتم اجرای احکام کیفری دادگاه انقلاب اراک احضار شد.
۸. در تاریخ ۱۲ مرداد ماه سال جاری توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرمان به ریاست هادی آقائی پور رای هشت فعال صنفی معلمان در شهر کرمان را صادر کرد: براساس این رای شهناز رضایی، زهرا عزیزی، میترا نیک پور، فاطمه یزدانی، لیلا افشار، مجید نادری، محمدرضا بهزادپور و حسین رشیدی زرندی مجموعا به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده اند. مجید نادری از بابت اتهامات عضویت در گروه معاند نظام به قصد برهم زدن امنیت کشور به یک سال زندان، از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به چهار ماه زندان و از بابت اتهام توهین به رهبری به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد. حسین رشیدی زرندی، به یک سال حبس از بابت اتهام عضویت در گروه معاند نظام به قصد برهم زدن امنیت کشور و از بابت اتهام توهین به خمینی و خامنه ای به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شده است. محمدرضا بهزادپور از بابت اتهام عضویت در گروه معاند نظام به قصد برهم زدن امنیت کشور به یک سال حبس و از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شده است. فاطمه یزدانی، میترا نیکپور، زهرا عزیزی، لیلا افشار و شهناز رضائی شریفآبادی نیز هر کدام از بابت اتهام عضویت در گروه معاند نظام به قصد برهم زدن امنیت کشور به شش ماه حبس و از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شده اند.
۹.محمدزمان کامروا و مراد ظهرابی، بازنشستگان تامین اجتماعی اهواز توسط شعبه دو دادگاه انقلاب این شهر هر کدام به تحمل دو سال حبس محکوم شدند. پرونده مورد اشاره در رابطه با شرکت این افراد در تجمعات روزهای یکشنبه بازنشستگان در بهمن ماه ۱۴۰۰ مقابل درب تامین اجتماعی اهواز علیه آنان گشوده شده است.
۱۰.زینا فریدونیان، معلم بازنشسته اهل قروه، در دو پرونده مجزا توسط دادگاه انقلاب این شهرستان مجموعا به بیش از ۱۳ ماه حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است. این معلم بازنشسته توسط دادگاه انقلاب قروه به ۱۰ ماه حبس بابت تبلیغ علیه نظام محکوم شده است. او در پروندهای دیگر نیز به ۹۱ روز حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم شد. بنابر آرای صادره، وی همچنین ملزم به عدم خروج از کشور شده است. در پی مخالفت با تحمل دوران حبس خانم فریدونیان تحت نظارت پابند الکترونیکی در خارج از زندان، حکم ۱۰ ماه حبس این معلم به واحد اجرای احکام ارجاع شده است. زینا فریدوننیا در شهرستان قروه، هزینه ازدواج و معیشت برخی از اقشار آسیبپذیر را تامین میکرد.
۱۱. یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، سجاد حائری، نویسنده، کارگردان و مدرس زبان کُردی اهل ایلام و ساکن دماوند، پس از احضار به شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی دماوند با اتهام جدید «تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب» مواجه و با قرار وثیقه یک میلیارد تومانی به طور موقت آزاد شد.به گفته یک منبع عمده مساله در بازجوییهای آقای حائری مربوط به فعالیتهایش در حوزه زبان کُردی و حمایت از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بوده است». سجاد حائری برادر احمدرضا حائری، زندانی سیاسی کُرد است که هماکنون دوران محکومیت خود را در زندان قزلحصار کرج سپری میکند.
۱۲. در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهرستان کهگیلویه، فرشاد دستمردی، فعال سیاسی اهل دهدشت را به شش سال و سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم کرد.به گفته یک منبع مطلع «بر اساس متن دادنامه، فعالیتهای منسوب به فرشاد دستمردی شامل «تحریک مردم در سالگرد پیروزی انقلاب در میدان دهدشت»، «سازماندهی تجمعات اعتراضی» و «تهیه دستنوشتههایی علیه نظام» عنوان شده است. مستندات این پرونده، شامل گزارشهای نهادهای امنیتی، فیلمهای ضمیمه، شهادت متهم دیگر و اعترافاتی است که آنها را تحت شکنجه و فشار توصیف کردهاند».
۱۳. سهیلا مطاعی، فعال مدنی حوزه حقوق زنان و از بازداشتشدگان تجمع هشت مارس امسال در دهگلان که در جریان جنبش «ژن ژیان ئازادی» نیز فعال بوده، از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به سه ماه حبس تعزیری و سه سال زندان تعلیقی محکوم شده است.
۱۴. دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴ دادگاه انقلاب اشنویه به ریاست قاضی علی انصاری، جوهر هرکی، فعال محیطزیست و از کنشگران حوزه زبان کُردی را به ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. اتهام انتسابی به این فعال مدنی، «تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای مخالف جمهوری اسلامی» عنوان شده است.
۱۵. ۲۷ ماه جون ۲۰۲۵ سعید دهقاننسب، فعال مدنی اهل یاسوج و متولد ۱۳۷۰، با پروندهسازی جدیدی از سوی نهادهای امنیتی مواجه شده است. او به اتهام «تبلیغ علیه نظام» برای حضور در شعبه پنجم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کهگیلویه احضار شد.
۱۶. ۶ تیرماه ۱۴۰۴ توماج صالحی، هنرمند و فعال اجتماعی، برای حضور در جلسه دادگاه در تاریخ ۱۰ تیرماه ساعت ۹ صبح به شعبه ۳ دادگاه انقلاب اصفهان احضار شد. این جلسه به بررسی پروندهای با عنوان «تیفوس» مربوط میشود که در آن اتهاماتی چون «تحریک مردم به جنگ و کشتار برای برهم زدن امنیت کشور»، «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقدسات» علیه وی مطرح شده است.
به گفته اسفندیار آبان:«سرکوب در شهرهای کوچک ایران اغلب عمیقتر، تاریکتر و خشونتبارتر است آنهم بدون هیچ نظارت و دور از دید عموم. در این مناطق، حاکمیت قانون بهطور کامل فروپاشیده و مقامها با مصونیت کامل، دست به نقض شدید حقوق بشر میزنند. جامعه بینالمللی باید بر این موارد نور بتاباند و خواستار پایان دادن به این روند آشکار سرکوب شود.»