پدر حسین رونقی ملکی: صدایم را بشنوید، این بار حسین اگر کلیه هایش عفونت کند خواهد مرد
پدر حسین رونقی ملکی، که به دنبال وخامت حال پسرش از چهار روز گذشته از او بی خبر است، با اظهار نگرانی شدید به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « بازجویان پسرم قبلا تلفنی به ما گفته بودند حسین را خواهیم کشت و حالا دارند به گفته هایشان عمل می کنند. ۱۵ تیرماه وقتی از شهرستان ملکان به تهران رسیدم و داشتم از اتوبوس پیاده می شدم که به دنبال پیگیری مرخصی حسین بروم همسرم زنگ زد که از زندان اوین تماس گرفته و گفته اند حال حسین بد شده و الان در بهداری اوین است. من بلافاصله به زندان رفتم و گفتم من پدرش هستم بگذارید او را ببینم اما قبول نکردند، گفتم می گویند حسین تشنج کرده، بگذارید او را به بیمارستان ببریم خودم تمام مخارجش را مثل دفعات قبل پرداخت می کنم اما قبول نکردند، اول گفتند در بند است ، بعد گفتند در حمام است. خیلی منتظر شدم بعد دوباره گفتم من نمی خواهم او را ببینم یا با او حرف بزنم فقط بگذارید او به مادرش زنگ بزند، مادرش نگران است، فقط بگذارید صدای بچه اش را بشنود تا خیالش راحت شود، گفتند باشد ولی خبری نشد.»
احمد رونقی ملکی ادامه داد:« من از همانجا به دفتر دادستان تهران رفتم و آنها را در جریان گذاشتم، آنها به زندان تماس گرفتند اما مسولان زندان به آنها هم گفتند که حسین در حمام است و حالش خوب است. من همان روز دو نامه نوشتم که یکی را به دفتر حقوق بشر اسلامی در تهران تحویل دادم و دیگری را به دفتر دادستانی تهران. در نامه نوشتم که جان حسین در خطر است و اگر این بار کلیه هایش عفونت کند حسین خواهد مرد.من فقط دارم داد می زنم، اعلام می کنم تا صدایم به جهان برسد.»
به گفته پدر حسین رونقی ملکی، این زندانی ۲۶ ساله دو بار در چند ماه گذشته کلیه هایش تحت عمل جراحی قرار گرفته اند، کلیه چپ او ۸۰ درصد و کلیه راستش ۲۰ درصد از کار افتاده است، احمد رونقی ملکی با اظهار اینکه حتی در بیمارستان هم پسرش راحت تحت مداوا قرار نگرفته است، گفت: « او دو بار در بیمارستان هاشمی نژاد جراحی شد که حتی به ما اجازه ملاقات ندادند، حتی به پرستارها هم اجازه نمی دادند که راحت کارشان را انجام دهند، به آنها می گفتند شما می خواهید او را فراری دهید. دست ها و پاهایش را به تخت بسته بودند و سه مامور در کنارش بودند. بار اول پزشکان یکماه برای او مرخصی در منزل زیر نظر پزشکان نوشتند و بار دوم دو ماه. اما متاسفانه به او اجازه مرخصی داده نشد و او پس از عمل هایش بلافاصله به زندان برگشت. من تمام نسخه های پزشکان را برای مرخصی حسین و نامه وکیل او را که طبق قانون تقاضای مرخصی کرده بود به دادگاه شعبه ۲۶ انقلاب بردم اما حتی به من اجازه بالا رفتن هم ندادند و نامه را هم قبول نکردند.»
پدر حسین رونقی ملکی با اشاره به تهدیدهای بازجویان گفت: « وقتی حسین در انفرادی بود هر روز بازجویانش با ما تماس می گرفتند و می گفتند حسین را ما خواهیم کشت، حسین را زنده نمی گذاریم، می گفتند مسولان قضایی هم نمی توانند کاری کنند. وقتی پرونده حسین به دادگاه رفت، گفتند در حضور شما و وکیلش او دادگاهی می شود اما متاسفانه در آن زمان نه من بودم و نه وکیل. او را با فشار و شکنجه مجبور به امضای حکمش کردند که اصلا اتهاماتش را قبول نداشته است.»
پدر حسین رونقی ملکی با اظهار نگرانی شدید از سلامت جان پسرش گفت:« حسین ۱۳ ماه در بدترین وضعیت در سلول انفرادی بود، او کلیه هایش را از دست داده، در کیسه صفرایش سنگ ۱۷ میلی گرمی وجود دارد و ناراحتی اعصاب پیدا کرده است. او الان هم در زندان تحت فشار است و امنیت جانی ندارد. وقتی ما با خبرگزاری ها حرف می زنیم و یا من به مقامات نامه می نوشتم و می نویسم او را در زندان تحت فشار قرار می دهند که چرا پدرت حرف می زند، چرا نامه می نویسد. الان هم که شما زنگ زدید ما تحت فشار و تهدید هستیم چون نباید با شما حرف بزنیم، باید بگذاریم آنها حسین را بکشند!»
احمد رونقی ملکی با اظهار اینکه او و خانواده اش نیز مرتب تهدید می شوند و امنیت جانی ندارند، گفت:« وقتی نامه های به مقامات قضایی برای حال پسرم نوشتم، یکبار شب به منزلم حمله کردند و می خواستند کتکم بزنند که من با داشتن شاهد به دادسرای منطقه رفتم و نامه دادم اما توجهی به آن شد و یکبار هم شب در راه منزل بودم که می خواستند با تبر به من حمله کنند که چون من بیلچه ای همراه هم بود نتوانستند و با موتور فرار کردند من اینها را هم به دادسرای منطقه اعلام کرده ام.»
احمد رونقی ملکی گفت: «صدای من را بشنوید، من از مقام معظم رهبری، از فعالان حقوق بشری جهان و ایران، از مسولان قوه قضاییه، از دادستان تهران خواهشمندم که به حسین مرخصی بدهند. او دانشمند است، مجرم نیست. او را ۱۳ ماه در انفرادی نگه داشتند با بدترین شرایط. بد هم وقتی ما می خواهیم حرف بزنیم او را تحت فشار قرار می دهند. برای حفظ جان حسین تقاضای کمک دارم، اگر توجهی نشود حسین از دست خواهد رفت.»
وی افزود: « ما پانزده دقیقه هفته ای یکبار ملاقات کابینی داریم. خودمان یک شب در راه هستیم. از شهرستان ملکان از استان آذربایجان شرقی . صبح می رسیم و ملاقات می کنیم. دوباره برمی گردیم به شهر خودمان .
اجازه ندادند که زنگ بزند.، دوشنبه هفته دگیه . برویم ببینیمش که کجاست. ولی پزشکان گفته بودند که اگر در زندان بماند، امکان پیوند کلیه نتواند داشته باشد. ۵ درصد فقط پیوند کلیه اش موافقت امیز خواهد بود. پزشکان هم گفته اند که فضای زندان با حال او سازگار نیست. من تمام نامه ها و تجویزهای دکترها را به شعبه ۲۶ و رییس زندان داده ام. ولی به من اجازه ندادند که نامه وکیل و نسخه های ، گواهی پزشکی را به قاضی تحویل بدهم.»