یادداشت یک زندانی سیاسی بند ۳۵۰ به مناسبت تولد ضیا نبوی:چرا با ستاره ها حکومت چنین می کند؟
در حالی که چندین تشکل حقوقی طی روزهای گذشته کمپینی را برای بزرگداشت تولدسی سالگی ضیاء الدین نبوی دانشجوی ستاره دار ومحروم از تحصیل دربند برگزار می کنند یکی از دوستان و هم بندان سابق وی از بند نامه ای را از بند ۳۵۰ زندان اوین به همین مناسبت نوشته است که برای انتشاردر اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران قرارگرفته است.
سید ضیاء الدین نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و از دانشجویان موسوم به ستاره دار است. او ۲۵ خرداد ماه سال گذشته در منزل یکی از دوستانش دستگیر شد و در دادگاه بدوی به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد که ۱۰ سال آن تبعید در شهرستان ایذه به دلیل همکاری با سازمان منافقین تعیین شد .اگرچه بارها این فعال دانشجویی ارتباط خود را با این سازمان رد کرد ه و حتی از عملکرد این سازمان ابراز تنفر کرده است. اما با این همه حکم او در دادگاه تجدید نظر تنها چهار سال کاهش یافت و سرانجام وی با ۱۱ حبس در تبعید تابستان گذشته به زندان کارون اهواز تبعید شد .زندانی با شرایط بسیار نامناسب و غیر بهداشتی تا جایی که ضیا در آخرین تماس تلفنی خود از مسمومیت تعدادی از زندانیان زندان اهواز بر اثر استفاده از گوشت فاسد خبر داده است .ضیانبوی در جایی هزاران کیلومتر دورتر از خانواده و دوستانش و در میان مجرمان عادی حتی حق استفاده از تلفن را ندارد .وی گفته است با وجود رفع مشکلات فنی دسترسی به تلفن در زندان، به دستور مسوولان تنها حق یک بار استفاده از تلفن در طول دو هفته را دارد. نامه آقای محمدی در زیر می آید:
برای زندانی کارون- امروز روز تولد ضیاست .۳۰ آذر ماه و به قول هم بندانش در چنین روزی “درود بر شرفت مرد بزرگ و تولدت مبارک” .
حمید رضا محمدی ،زندانی سیاسی از بند ۳۵۰ زندان اوین به همین مناسبت یادداشت کوتاهی برای همبند سابقش نوشته است اینکه حتی یک لحظه بعد از تبعیدش هم نتوانسته او را از یاد ببرد :
باید بدون احساس و منطقی ابتدا برای تان درباره وضعیت ضیا در زندان کارون اهواز سخن بگویم .من باید بتوانم امروز در سالروز تولد ضیا عزیزمان وضعیت او در زندان کارون را تشریح کنم .
زندان کارون اهواز همان جایی است که حدود ۶۲۰۰ زندانی با جرایمی چون قتل ،مواد مخدر ،سرقت مسلحانه ،آدم ربایی و … در ۹ بند و حتی در حیاط زندان به صورت کپری فقط زنده هستند .مصرف مواد مخدر و ابتلا به بیماریهای واگیر دارهمچون ایدز و هپاتیت در این زندان یک موضوع عادی تلقی می شود . حالا تصور کنید یک دانشجوی نخبه با حکم تبعید در این شرایط و در میان این زندانیان چه می کند ؟ فقط لحظه ای تصور کنید ؟هر چند می دانم .حتی تصورش برای شما که هر روز کوه ها ،خیابانها و دشتها را می بینید کمی دشوار است .راستی یادم رفت بگویم ضیا عاشق کوه نوردی و طبیعت است دیدن طبیعتی که مدتهاست از آن محروم شده است .بگذریم …
اما نمی دانم چرا یک حکومت باید به جایی رسیده باشد که با جوانانی مثل ضیا و مجید (دری )فقط به خاطر دفاع از حق تحصیل و فقط به خاطر حق مسلم هر شهروند برای ادامه تحصیل با حکمهایی که توسط قوه قضاییه رسمی این نظام صادر می شود. بااین ستاره ها چنین کند که امروز با ضیا و مجید کرده است .ضیا در کارون اهواز و مجید در بهبهان.
ضیا از آن ادمهایی است که با تفکر و استعدادش در هر وضعیت و در هر جمعی تنها باعث تولید شعور و جلا دادن به محیط و اطرافش می شود.او چه در زندان باشد و چه در تبعید و چه در دانشگاه و چه در خانواده فقط ضیاست.با دنیایی از مهر و محبت نسبت به همه. او یک ستاره درخشان است . ما در ۳۵۰ حتی لحظه ای تو را از یاد نبرده ایم . شنیدیم که گفته ای سعی می کنی زنده از زندان اهواز بیرون بیایی .چرا که اینجا واقعا وحشتناک است. این سخنان از طرف تو عمق سختی کشیدن هایت را به ما نشان داد . چون ضیا این سخنان را بر زبان آورده است . ضیا که در همه چیز فقط روشنی و نور می دید … تو در آنجا هم روشنی خواهی دید. می دانم .
من از قدرت اندیشه ضیا سخن می گویم . ضیا در هر جایی و در هر مکانی با قدرت اندیشه اش حبس و تبعید را شکست می دهد مجازاتهای نظام خاص گرای جمهوری اسلامی نیز برای او تنها به تولید اندیشه و به عینیت رسیدن مطالبات ذهن تحول خواهش منجر می شود .می دانم …
قصد ندارم بیش از این بنویسم چرا که تو تبعید و زندان را شکست می دهی. حتی در شرایط غیر انسانی که برایت ایجاد کرده اند .
فقط از پشت دیوارهای بلند زندان اوین فریاد می زنم:” درود بر شرفت آزاد مرد و تولدت مبارک .”
حمید رضا محمدی
زندان اوین ، بند ۳۵۰ اوین