مشاهده عینی نادر فتورهچی روزنامهنگار از حضور یک روزه در زندان فشافویه: زندانی ضد انسانی و ضد بشری، در ردیف جهنم
نادر فتورهچی روزنامهنگاری که روز یکشنبه ۲۸ مرداد ماه با شکایت تهیهکننده سریال «شهرزاد» بازداشت و یک روز را در ندامتگاه تهران بزرگ، معروف به زندان فشافویه گذراند، با انتشار یک مطلب انتقادی شرایط این زندان را «ضدانسانی و ضد بشری» عنوان کرده که دستکمی از «جهنم» ندارد.
نادر فتورهچی این مطلب را که حاوی مشاهدات عینی او از حضور یک روزهاش در زندان فشافویه است در فیسبوک خود روز سهشنبه ۳۰ مرداد ماه منتشر کرده و با اظهار تاسف از اینکه این زندان «فاقد هرنوع توجه رسانهای و اعتراضات حقوق بشری است» از فعالان حقوق بشر و کنشگران مدنی که نسبت به این زندان بیتوجه هستند انتقاد کرده است.
این روزنامهنگار در این مطلب نوشته است حضور در زندان فشافویه «حتی برای یک شبانهروز از توان انسان خارج است.»
در زندان فشافویه علاوه بر زندانیان عادی و غیرسیاسی، بیش از ۲۰۰ درویش به دلیل اعتقاد مذهبی از بهمن ماه ۹۶ در این زندان به سر میبرند. همچنین روز ۳۰ مرداد ماه دو وکیل مطرح حقوق بشری به نامهای آرش کیخسروی و شعله سعدی نیز به این زندان منتقل شدند.
این روزنامهنگار با کنایه به نام این زندان نوشته است: «بر سر در زندان فشافویه عبارت «ندامتگاه تهران بزرگ» نوشته شده است. این درحالی ست که فشار وارد بر زندانی از حیث روحی و جسمی به حدی شدید است که قدرت تفکر را از فرد سلب میکند و اساسا امکانی برای «تامل و ندامت» به او نمیدهد.»
براساس نوشته نادر فتورهچی اکثر زندانیان این زندان را زندانیان عادی و غیرسیاسی تشکیل میدهند که بیشتر با جرمهای مواد مخدر و مالی روبرو هستند.
قرنطینه یا »جهنم» زندان فشافویه
به گفته نادر فتورهچی هر زندانی پس از ورود به این زندان باید به مدت چهار روز در قرنطینه سپری کند و بعد به بند یا «تیپ»های مختلف زندان منتقل میشود. او شرایط قرنطینه با تیپ را به قول زندانیان شبیه تفاوت «مستراح» و «اتاق خواب» خوانده است.
آقای فتورهچی با اشاره به اینکه تجربه حضور در قرنطینه زندانهای مختلف را در سه دهه پشت سر هم «هفتاد، هشتاد و نود» داشته، نوشته است: «به جرات میتوانم به «وخامت» شرایط قرنطینه در زندان فشافویه شهادت بدهم.»
به گفته او زندانیان در چهار روز حضور در قرنطینه حتی از تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم که در بند یا تیپ به آنها داده میشود محروم هستند. طبق نوشته او منظور از غذای قابل هضم نیز «ماکارونی سرد و نیمپز، برنج زرد سرد و نپخته» است.
نادر فتورهچی در بخشی از مطلب خود «توجه به شرایط زیستی و رفاهی «زندانیان عادی» در فشافویه» را «یک ضرورت عاجل، آنی و فوری» دانسته است. او نوشته است: «آنها به معنای دقیق کلمه «تحت شرایط ضد بشری» قرار دارند و طردی مضاعف را تجربه میکنند که تحمل آن، حتی برای یک شبانه روز از توان انسان خارج است و بیتردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح آنان برای ابد باقی میگذارد و روز به روز نیز بر تعداد آنها افزوده میشود.»
قرنطینه زندان فاقد توالت عمومی و قبرخوابها
نادر فتورهچی قرنطینه زندان فشافویه را «فاقد توالت عمومی» خوانده است. طبق توضیحات او «توالت یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰ در ۶۰ سانتیمتری بدون شلنگ و روشویی و نور است که با یک پرده از تختها و کف سلولهای سه متر در سه متر، که ۲۶ تا ۳۲ مددجو در انها «میلولند» تعبیه شده است.»
براساس نوشته این روزنامهنگار، قرنطینه زندان فشافویه اتاقهای با سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق معنی میشود که به این شکل هر پنج زندانی در اتاقکی جا میگیرند. قرنطینه فاقد کولر و شوفاژ است و آب از ساعت چهار عصر تا هفت صبح قطع است و کل فضا با یک لامپ مهتابی ۱۰۰ وات روشن میشود «که اگر بسوزد، تعویض آن به قول زندانیان «با کرام الکاتبین» است.»
براساس مشاهدات عینی او علاوه بر کسانی که روزی سه تخت میخوابند دو نفر دیگر به دلیل فضای اندک اتاق، در زیر تختهای پایین میخوابند. جای که به گفته او چیزی شبیه «تابوت» است. آنهایی که در این فضای کوچک شبیه تابوت میخوابند «از هرگونه قدرت حرکت در زیر تخت و داشتن منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند.» این روزنامهنگار میگوید آنها به اصلاح خود زندانیان «قبر خواب» هستند.
طبق اطلاعات این روزنامهنگار تقریبا در هر ۲۴ ساعت بیش از ۴۰ زندانی جدید به قرنطینه اضافه میشود ولی خروج از قرنطینه در هر شبانه روز حداکثر ۱۰ نفر است. همچنین «بیش از ۸۰ درصد زندانیان قرنطینه معتادان تزریقی و کارتنخواب هستند که توان ایستان روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان باید به بیمارستان منتقل شوند.»
براساس این مطلب، باتوجه به حجم زیاد نفرات در قرنطینه این زندان، نبود توالت عمومی و دسترسی به آب در بخش زیادی از ساعات روز و شب زندگی را غیرقابل تحمل میکند: «بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخمهای عفونی در سلولها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به «دستشویی» برای شستشو ندارند و همین امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود.»
بیپاسخی خانوادههای بیبضاعت زندانیان
نادر فتورهچی در بخش دیگری از مطلب خود نوشته بخش دیگری از مصائب این زندان مربوط به آنچه در «بیرون» میگذرد میشود. او با اشاره به خانوادههای بیبضاعت اکثر زندانیان که «در محوطهای بیابانی روی خاک و نخاله مینشینند» نوشته هیچکس اطلاعی از بودن یا نبودن زندانیان به خانوادههایشان نمیدهد و انها همینطور بلاتکلیف در انتظار بر خاک بیابان مینشینند.
او همچنین اشاره میکند که خیلی از خانوادهها آن قدر بی بضاعت هستند که توان پرداخت کرایه تاکسی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزارتومان را تا آنجا ندارند که بیایند و از عزیزانشان خبری بگیرند. همچنین زندانیان بسیاری چهار روز قرنطینه را در حالی سپری کردهاند که حتی قادر به «حق تماس تلفنی دو دقیقه رایگان» نبودند تا خانوادههای خود را از وضعیتشان مطلع کنند.
دراویش زندانی عزیز
این روزنامهنگار در پایان نامهاش مینویسد در هنگام خروجش از زندان «با جمعی از عزیزان دراویش گنابادی از جمله کسری نوری عزیز، جناب انتصاری و دیگر عزیزان برخورد کردم که حجم لطف، مرام و مهربانی آنها در همان دقایق اندک کل فشار جسمی و روحی ساعات قبل را از بین برد. دیدن آنها مثل دیدن صورتی آشنا در یک لحظه تابیدن نور در ظلمات بود و هرگز منظره لبخند پر محبتشان از برابر دیدگانم محو نخواهد شد.»
او عکسی از سه سیگار را در پایین مطلبش نیز منتشر کرده و در توضیح عکش نوشته است «نصف سیگار بهمن یادگاری دراویش عزیز در آخرین لحظه و آن دو نخ «لطف» آقا موسی، از لوتیهای حبسکش بود که سیگارها را در جیبم گذاشت و گفت «برای آزادی هر کی اسیره صلوات…بری که برنگردی بچه.»
اتهام نادر فتورهچی: پروندهام الویت ۵۰ هزارم این کشور
نادره فتورهچی مدتی پیش سرمایه ساخت سریال پربیننده «شهرزاد» را مسالهدار خواند و کمپین «نه به شهرزاد» را با این تحلیل که پولهای کلان و مشکوک برای ساخت این سریال استفاده شده را راه اندازی کرد و خواستار روشن شدن ارتباط آن با اختلاس ۱۳۰۰ میلیارد تومانی از صندوق ذخیره فرهنگیان شد. انتقادهای آقای فتورهچی مدتی بعد در بیانیه «هشدار کانون کارگردانان درباره پولهای مشکوک در سینما» نیز مطرح شد.
این روزنامهنگار با شکایت محمد امامی، تهیهکننده شهرزاد راهی ندامتگاه بزرگ تهران شد و یک روز بعد با قرار کفالت از سوی پدرش آزاد شد.
نادر فتورهچی در آخر مطلب خود درباره اهمیت پرونده خودش و حضور یک روزهاش در زندان نوشت: «من و پروندهام اولویت ۵۰ هزارم این کشور و شقوق متکثر رنج بشری جاری در آن نیستیم. وضع در زندانها و علی الخصوص برای زندانیان عادی از حیث رفاهی وخیمتر از چیزیست که بتوان روایت کرد. به قول پل والری «این بشریت است، برهنه، تنها و دیوانه. نه آن حمام، قهوه و اندیشهورزیها».