هفت روز هفت یادداشت: اسبسواری پیشکش، آزادش کنید! (ابراهیم نبوی)
یکی از مشکلات جدی مملکت امام زمان این است که هیچی در آن جدی نیست. گاهی اوقات یک آدم شناخته شده که اصلا انتظاری نداریم که اباطیل روشن و خزعبلات مشخص بگوید حرفهایی میزند که آدم فکر میکند که یعنی چی شده که اینطوری شده؟ مثلا همین آقای مقتدایی که هر وقت ما اسمش را میشنویم یاد فلسفه و حکمت و ملاصدرا و حداقل علم کلام و تخت طاووس یا همان شهید مطهری کنونی میافتیم. یعنی نهایتا آدم انتظار دارد که آقای مقتدایی درباره حدوث و قدم و ماهیت و وجود و جبر و اختیار حرف بزند، برای همین وقتی ایشان در سخنرانی خودش میگوید که « کشور استعمارگر انگلیس برای ترویج قمه زنی پانزده هزار قمه را در مکانهای مختلف وارد کرده است»، آدم دلش میخواهد یک دیوار بزرگ بتونی حاوی مقادیری کتیبه و پرچم عاشورا که جلوی آن چندین علم و کتل واقع شده بایستد و سرش را با شدت و حدت بکوبد به همان دیوار مذکور. یعنی چطوری است که چنین چیزی به کله مبارک آقا میرسد؟
یاد تصویری که مرحوم مغفور مش قاسم از انگلیس داشت میافتیم که گویی یک سردار مهارت خان با ماموریت از سوی ام.آی. سیکس مقادیری قمه وارد غیاثآباد قم کرده و انگلیسی را هم با لهجه قمی حرف میزند و دارد عزاداران حسینی را به توزیع عادلانه کاه روی آسمان و کوبیدن قمه به سرشان مجبور میکند. یعنی واقعا این عزیزان را چه میشود که اینطوری میشود؟ از یک طرف سفارت فرانسه نقش فاسد کننده برای مداحان حسینی دارد و آن پشت صحنه خواهران فتان مونپارناس و پیگال مشغول فریب استاد هلالی و بهمنی هستند و دارند اعمال بیناموسی انجام میدهند، از این طرف هم سردار مهارتخان به دستور ترزامی مشغول واردات قمه برای انحراف در مسیر عاشوراست. یعنی کلا همه برادران هیات چشم قرمزها بوقند؟ یعنی آن موجوداتی که میگویند رقاصم و رقاصم رقاصه عباسم هم از طرف امی و هالیوود و انجمن رقاصان مقیم پاریس در حال ایجاد انحراف در مسیر عاشورا هستند؟ یعنی کلا همه این مداحان و هیاتهای سینه زنی شاخ فندقاند؟ جدا چه خبر است؟
جوادترین: «برجام مرده است»
گاهی اوقات شک میکنم که برای چی سالها فکر میکردم جواد لاریجانی یک دیپلمات حرفهای است. زمانی رفته بود و یواشکی با نیک براون یک مدیرکل دست سوم وزارت خارجه انگلیس عملا طرف را به دخالت در انتخابات دوم ریاست جمهوری ایران دعوت کرده بود و این جمله قصار از وی صادر شد که من با شیطان هم در جهنم مذاکره میکنم. البته فعلا که خودش با انواع شیاطین همکار است، ولی گاهی اوقات توانایی ادراک این نوع جواد را بکلی از دست میدهم.
همزمان با سفر روحانی به نیویورک که ترامپ و اسراییل راست افراطی کردند برای به هم زدن برجام و ظاهر ا قرار است ایران محکم روی توافق بایستد، جواد لاریجانی گفته است که «به نظر من برجام مرده است و آثار حیات ندارد. پایبندی به برجام مهم نیست.» و این دقیقا همان موضعی است که ترامپ دارد و آن را در سخنرانی خودش علیه ایران به کار برد و کلا در حال زیرآب زنی برجام به سر میبرد. همین جواد مذکور ادامه داد: «باید به خانم موگرینی و اروپا قاطعانه بگوییم اگر قرار باشد که توافقنامه ایران(برجام) با ۱+۵ به ۱+۴ تنازل پیدا کند، برای ما قابل قبول نیست و دیگر برای ما برجامی وجود ندارد.» یعنی طرف عضو قوه قضائیه است و این جوری در نقش وزارت خارجه ظاهر میشود.
البته داستان به این جواد خاتمه پیدا نمیکند. به فاصله ده دوازده ساعت حسین شریعتمداری در تهران و نتانیاهو و ترامپ در نیوویورک خواستار برهم زدن برجام شدند. علت دشمنی ترامپ و نتانیاهو با ایران مشخص شده، ولی هنوز علت دشمنی شریعتمداری با کشورش دقیقا معلوم نیست.
در نیویورک هم ترامپ و هم نتانیاهو علیه برجام سخن گفتند و روحانی و ماکرون و لاوروف و بقیه بخصوص اروپاییها از ادامه برجام دفاع کردند. فعلا شریعتمداری و جواد لاریجانی دارند چهار نعل در پی اسرائیل و عربستان سعودی و ترامپ حرکت میکنند.
اسب سواری پیشکش، آزادش کنید
نمیدانم این سردار نجات قرار است چه کسی را از چی نجات بدهد. این سردار که جانشین رئیس سازمان اطلاعات سپاه است گفته که «حصر پس از ۲۰ ماه مدارا با سران فتنه با درخواست رئیسقوه قضائیه در شورای عالی امنیت ملی مطرح شد و حتی یک نفر هم با آن مخالفت نکرد.» همین سردار نجات درباره همه چیز نطق کرده جز در مورد اینکه حالا بعد از هفت سال چه چیز کروبی و موسوی مخالف امنیت ملی است. حالا فرض کن به این سردار نجات بگویی که این پیرمردهای هفتاد ساله را آزاد کنید. خواهد گفت: «خدمات پزشکی که به سران فتنه داده میشود به سران قوا داده نشده است.»
میگویی: برادر من! اصلا کسی خدمات پزشکی نخواست، شما یا موسوی و کروبی و رهنورد را آزاد کنید یا محاکمه کنید. پاسخ داده است که «سران فتنه استخر و سونا رفتن شان بجاست.» میگویی: استاد من! اصلا کسی مگر خواست سونا و استخر برود، طرف را ول کنید برود خانه شان. میگوید: «سران فتنه به شمال و اسب سواری و سرعین میروند.» میگویی: آقای محترم! شما مسئول فدراسیون سوارکاری و جهانگردی و ایرانگردی هستی یا مسئول اطلاعات سپاه؟ اصلا کسی اسب نخواست، کسی نخواست شمال برود، پیرمرد را رها کنید برود توی خانهشان نقاشی بکشد. سردار گفته: «همین آقایی که گفته میشد پایش شکسته سوارکاریاش را هم رفته است. آن یکی دیگر هم خودش نخواسته چون میخواهد مظلوم نمایی کند.»
یعنی اگر هیچی نگویی فردا ادعا میکند که موسوی و کروبی را بردند لاس وگاس و آنها دارند آنجا رولت و بیلیارد بازی میکنند. اصلا کی خواست برود سوارکاری. طرف را هفت سال است حبس ابد کردی، حالا هم درخواست آزادی که نمیکند، میگوید من رال رسما محاکمه کنید. واقعا محاکمه کردن هم خودش دردسری است در این مملکت آقا امام زمان.
همایش شیرخوارگان حسینی
یعنی فکر کن طرف دختر خلخالی است و حالا شده جزو زنان شاخص فمینیست، آن یکی پدر و مادرش از هجده سالگی توی خانه تیمی مجاهدین بزرگ شدند و توی حیاط سفارت اشغال شده جوانی کردند و پدر آخوند شده و مادر خانم سفرهای نذرکن و مراسم راه بینداز دخترش پناهنده آلمان است و پسرش خواننده هوی متال، این یکی پدر بزرگش مجتهد است و خودش کمدین، آن یکی محسن نامجو اهل دین و ایمان بوده و شده خواننده راک و آن دیگری نوحه خوان بوده و شده بنیامین خواننده پاپ، اصلا راه دور برای چی برویم، همین آقای شجریان که بقول آیتالله علم الهدی عاقبت به شر شد و از اذان و قرآن رسید به مرغ سحر و سه گاه و چهارگاه و بت چین ای بت چین ای صنم، اصلا راه دور چرا برویم، همین شاهین نجفی که سایهاش را عزیزان گلگون کفن ارزشی با تیر سه شعبه تیرباران میکنند مگر قاری قرآن نبود و حالا ممد نوبری میخواند به یاد دوست.
یعنی فکر کنید از صد تا دانش آموز قرآن خوان سر صف مدارس دهه شصت، هشتاد درصدشان خواننده راک و متال و رپ شدند و غالبا هم دین و ایمان درست و درمانی ندارند. لامروت! اگر به زور کردن قرآن و خدا و دین توی مغز بچهها فایده داشت که این اتفاقات نمیافتاد.
فکر کن در آستانه محرم همایش شیرخوارگان حسینی در شهر شیراز برگزار شده و آستان قدس رضوی هفتاد هزار دست لباس مخصوص شیرخوارگان حسینی را تهیه کرده و فرستاده برای این مراسم که به قول برگزار کنندهاش در ۴۱ کشور جهان برگزار میشود. یعنی آدم درمی ماند که مثلا جز همین ایران و عراق و افغانستان همایش شیرخوارگان حسینی در کدام کشور دیگری غیر از املاک امام زمان در ام القرا برگزار میشود.
و اصلا قرار است از این هفتاد هزار شیرخوارهای که احتمالا هفتاد درصدشان میشوند بی دین و از آن سی درصد دیگر بیست درصدش میشوند طرفدار روشنفکری دینی که زندان میروند و بیست درصد متدینش هم یا متجاوز میشوند یا اختلاس کننده به کدام بخش امید دارید؟ یعنی این هفتاد هزار دست لباس همزمان با سرکوب کارگران اراک تهیه شده که گرسنهاند و ماههاست دستمزد نگرفتهاند. کجایی ای نادر فتوره چی که ببینی داداش کارگرت رو زدن زخمی و خونین و مالین کردن؟!
دیرو زود و سوخت و سوز
یکی از مشکلاتی که همیشه قابل حل است، مشکل زمان است. مثلا شما پنجاه سال زندگیتان نابود میشود، ولی باز هم خدا را شکر که در سن ۵۶ سالگی سه چهار ماه زندگی معمولی و بدون دردسری را میگذرانید. ممکن است کسانی باشند که معتقد باشند که پنجاه سال کجا و پنج ماه کجا؟ ولی به هر حال کاچی به از هیچی، حالا خوب بود همان پنج ماه هم کوفتتان میشد؟
یا مثلا سی و هشت سال از انقلاب میگذرد و شما که از سن سه سالگی شاهد انقلاب بودید، موفق میشوید از کشور خارج شوید و با خودتان فکر میکنید که حالا که چهل و یک ساله شدم میتوانم جوانی کنم. ممکن است کسی به شما بگوید که ابله! جوانی مربوط به سن پانزده تا بیست و پنج سالگی است و دیگر وقت جوانی نداری، ولی اصلا مهم نیست، مهم دل آدم است که آن هم حالش خراب است و بقول عزتالله انتظامی توی فیلم هامون: « میدونم که ریده شده توی قلبت…» و شما به این فکر میکنید که انگار مشکل جدی قلبی پیدا کردید در این سن و سال. ولی به هر حال بقول شاعری که شعر ترانه « بیا وسط» گروه « ایندو» را گفته « سن فقط یک عدد است».
در همین رابطه است که آقای اسدالله عسگراولادی برادر مرحوم حبیب الله که کاسب خدا بود و به ملاء اعلی رفت، گفته که افرادی که اموالشان در دهه ۶۰ با حکم خلخالی مصادره شده میتوانند آن را برگردانند. اصلا مهم نیست. عجله هم نکنند. درست است که ۳۸ سال قبل وقتی طرف چهل ساله بود اموالش مصادره شد و سی و هشت سال در بدبختی و فقر زندگی کرد و الآن دو سال است مرحوم شده، ولی اصلا مهم نیست، سن فقط یک عدد است، تشریف ببرند و اگر دستگیر نشدند، اگر به اتهام جاسوسی و هزار چیز دیگر نابود تشدند اموال شان را صحیح و سالم بعد از چهل سال پس بگیرند. شوخی قشنگی است، نه؟
توئیتر میمیرد سازش نمیپذیرد
برادر آذری جهرمی وزیر محترم ارتباطات مشروع، که ما نفهمیدیم بالاخره آذری است یا جهرمی است و برخلاف آن یکی جهرمی که اهل یزد بود این یکی متولد زنجان است یا واقعا با اینکه آذری است جهرمی هم هست، و با این که کارش اطلاعاتی بوده و اصولا فیلتر میکرده حالا قرار است همه فیلترها را بشکند و به گفته خودش توییتر را رفع فیلتر کند، اصولا برای چی گفته که «در حال پیگیری رفع فیلتر توییتر هستیم و این موضوع در سراسر کشور در حال بررسی است.» و اصولا برای چی در سراسر کشور در حال بررسی است؟ مگر توتیتر رودخانه یا فضای سبز یا کارخانه است که در سراسر کشور در حال بررسی است؟ ولی اینها اصلا مهم نیست. مهم این است که در حال بررسی است و امیدواریم که انبوه نمایندگان مجلس، روسا، امامان جمعه و جماعات و رهبران کشور که همه در حال توییت به سر میبرند به زودی با خیال راحت از دست خودشان به توییت کردن ادامه دهند.
همین آقای آذری جهرمی که هنوز هم معلوم نیست آذری است یا جهرمی و بالاخره زمانی مامور اطلاعات بوده و اصلا بعید نیست که همین اسمش هم مستعار باشد، چی شده که با اشاره به تحریمهای جدید گوگل برای ایرانیها گفته: «ما تصمیم نداریم زندگی عادی مردم را مختل کنیم؛ این همان هدفی است که تحریم کنندگان ما دارند؛ پس باید از برخورد تند شعاری پرهیز کنیم؛ ما نمیپذیریم که کسب و کارهای سنتی جلوی کسب و کارهای نوپا را بگیرند.» این برادر یک جوری حرف میزند انگار نه انگار که اصولا خودش تا حالا فیلتر میکرده و حالا هم فیلتر میکند. داداش! شما برو، همه تحریمها از همه جا خودش میره، بقول رادش: « شما فقط بررررررررو»
قاتل آتنا اعدام شد
و سرانجام برای جلوگیری از خشونت علیه کودکان و دختران و مردم، قاتل بیرحم آتنا دختر هشت ساله آذربایجانی قاتل وی در هفته گذشته محاکمه شد و همین یکی دو روز قبل صبح زود وسط شهر، جلوی چشم هزاران نفر از مردمی که توی خیابان زیلو پهن کرده بودند، ساعتها تخمه شکسته بودند، ساندویچ آورده بودند، شوخی میکردند، بالای درخت میرفتند، فحش میدادند، دنبال همدیگر میکردند، وسط جمعیت به دار آویخته شد تا مردم عادت کنند و باز هم از همین اعمال خشونت آمیز انجام بدهند.
همزمان با این عمل، سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت: «ما نمیگوییم که با مجرم برخورد نشود، اما اعدام در ملأعام آثار پیشگیرانه برای مردم ندارد و در مقابل افسردگی اجتماعی، ترس و هراس در جامعه را بیشتر کرده و خشونتآفرین خواهد بود.» وی گفت: «ما به قوه قضاییه پیشنهاد میدهیم اجرای حکم و مجازات این فرد در ملأعام نباشد چرا که دیدن چهره فردی که اعدام میشود خوشایند نیست حتی اگر آن فرد دشمن باشد» یعنی توی گوش این دیوانگان چنین حرف معلوم و مشخصی چرا چهل سال است نمیرود، خدا میداند.