اعتراضات دانشآموزی در ایران؛ از بیاعتنایی مقامات تا ضرب و شتم دانشآموزان
تداوم شدت شیوع همهگیری ویروس کرونا در ایران و نزدیک شدن به فصل امتحانات دانشآموزان، مقامات آموزش و پرورش را با چالشی جدید روبرو کرده است: تجمعات سراسری دانشآموزان کشور در اعتراض به برگزاری حضوری امتحانات نهایی در مقاطع نهم و دوازدهم تحصیلی.
اعتراضات دانشآموزی در بیش از ۲۰ شهر کشور فراگیر شد؛ اعتراضاتی که در برخی شهرها با سرکوب خشن نیروهای انتظامی و پلیس مواجه شد. رفتار غیر انسانی و پلیسی با دانشآموزانی که تنها صدای اعتراض و نگرانی خود را به سیستم آموزش و پرورش در تجمعات فریاد میزدند، نشان آشکاری از انتقادناپذیری حاکمیت در ارکان مختلف اجرایی همچون نظام آموزشی در کشور است. از سوی دیگر واکنش مقامات پلیسی و نظامی در مقابل این اعتراضات نشاندهنده اصرار حاکمیت به «امنیتی» جلوه دادن هر شکل از اعتراض مدنیست.
دانشآموزان در تجمعات اعتراضی چه میخواهند؟
اعتراض دانشآموزان مقاطع نهم و دوازدهم تحصیلی به تصمیم وزارت آموزش و پرورش مبنی بر برگزاری حضوری امتحانات نهایی در شرایط شدت گرفتن شیوع بیماری کووید۱۹ در اکثر شهرهای کشور است. تصمیمی که وزارت آموزش و پرورش بر اجرای آن اصرار دارد؛ محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش، در آخرین اظهار نظر خود پیرامون برگزاری امتحانات ادعا کرده بود که برگزاری حضوری امتحانات پایه نهم و دوازدهم حضوری «به خاطر خود دانش آموزان» است زیرا «امتحانات این دو پایه در آینده شغلی و تحصیلی دانشآموزان اثرگذار است و اگر غیرحضوری باشد احتمال تضییع حقوق وجود دارد».
با اینوجود دانشآموزان در تجمعات خود که نزدیک به یک هفته از روز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت تا دوشنبه ۲۰ اردیبهشت۱۴۰۰ ادامه داشت با سر دادن شعارهایی چون: “امتحان حضوری با کرونا نمیشه” و یا “امتحان حضوری نمیخوایم، نمیخوایم” اعتراض خود را به اصرار مقامات آموزش و پرورش اعلام کردند.
این اعتراضات در بیش از ۲۰ شهر کشور از جمله تهران، کرج، تبریز، شهرکرد، بروجرد، خرم آباد، شیراز، قزوین، زنجان، سمنان، اهواز، یزد، بیرجند، اردبیل و فولادشهر و دزفول و ایذه و مسجد سلیمان و… پی گرفته شد و دانش آموزان مقابل ساختمان آموزش و پرورش شهرهای خود، دست به تجمع زدند.
اعتراض دانشآموزان به برگزاری امتحانات در شرایط همهگیری ویروس کرونا در بیشتر مناطق ایران درحالیست که آمارهای رسمی وزارت بهداشت ایران حاکی از بالا رفتن روزانه تعداد مبتلایان به ویروس کرونا و فزونی گرفتن شمار افرادیست که در اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست میدهند. براساس آخرین آمارها مجموع بیماران کووید۱۹ در ایران بیش از دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر رسیده است و مجموع جان باختگان این بیماری هم بیش از ۷۶ هزار نفر اعلام شده است . اکنون ۴۶ شهر کشور از نظر شدت شیوع کرونا در وضعیت قرمز، ۲۶۳ شهر در وضعیت نارنجی، ۱۳۹ شهر در وضعیت زرد قرار دارند.
سیاستگذاریهای مقامات اجرایی آموزش و پرورش ایران در دوران همهگیری کرونا، انتقادهای بسیاری را در پی داشت؛ عدم دسترسی یکسان دانشآموزان سراسر کشور به شبکه آموزش مجازی «شاد» و دشوار شدن هرچه بیشتر ادامه تحصیل به شکل مجازی و به طور طبیعی بالا رفتن آمار ترک تحصیل و البته عیان شدن هرچه بیشتر تبعیض آموزشی در میان دانشآموزان مناطق مختلف ایران، از جمله تبعات این سیاستگذاریها بود. شاید عیانترین تاثیر مخرب این سیاستگذاریها در جریان خودکشی تلخ دانشآموز ۱۱ ساله بوشهری خودنمایی کرد که به دلیل ناتوانی خانواده در تهیه تبلت و یا تلفن هوشمند برای ادامه تحصیل، تصمیم به خودکشی گرفت. گزارشهای دیگری هم از برخی مناطق محروم منتشر شد که حکایت از خودکشی تعداد دیگری از دانشآموزان ایرانی به دلیل ناتوانی از ادامه تحصیل در دوران کرونا داشت.
اعتراضات دانشآموزی اخیر در ایران، از نظر سرعت گسترده شدن در شهرهای مختلف و دنبالهدار بودن این اعتراضات، میتواند تصویری بیسابقه از تلاش جامعه دانشآموزی ایران برای احقاق حقوق خود باشد. این در حالیست که حکومت موظف است علاوه بر پاسخگویی به خواستههای مدنی و حقوقی دانشآموزان در جریان تجمعات اعتراضی که در اصل ۲۷ قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است، تکلیف قانونی خود مبنی بر آموزش و پرورش رایگان (اصل ۳۰ قانون اساسی) را به طور کامل احیا کند و در برگزاری آزمون نیز حق بر سلامت دانشآموزان را محور اصلی تصمیمات خود قرار دهد؛ زیرا آموزش و حق بر سلامت و بهداشت عمومی موضوعاتی مرتبط و مکمل هستند.
واکنش حاکمیت به اعتراضات دانشآموزی چیست؟
در جریان اعتراضات گسترده دانشاموزی در شهرهای مختلف ایران، گزارشهای پراکندهای از شدت برخورد پلیسی و انتظامی با دانشآموزان منتشر شد؛ براساس برخی از این گزارشها، نیروهای انتظامی در برخورد با غالب این تجمعات متوسل به زور شدهاند و دانشآموزان را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه کانون صنفی معلمان ایران با انتشار بیانیهای «برخورد خشونت آمیز نیروهای انتظامی و لباس شخصی» در تجمعات دانش آموزان را به شدت محکوم کرد و خواستار شناسایی و دلجویی از دانشآموزان آسیب دیده و ارائه خدمات درمانی به آنان شده است. در بخشی از این بیانیه تاکید شده است که نیروهای انتظامی در برخورد با تجمع دانشآموزان از اسپری فلفل و باتوم استفاده کرده است و همچنین با ایجاد رعب و وحشت و تهدید به دستگیری دانشآموزان عملی «حیرتآور و بهدور از رفتارهای انسانی و مدنی» مرتکب شدند.
بهت فعالان و کانونهای فرهنگی و صنفی معلمان در شهرهای مختلف ایران از خشونت عریان نیروهای انتظامی در برخورد با اعتراضات دانشآموزان در بسیاری از بیانیههای این کانونهای مستقل آشکار است؛ انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی در بخشی از بیانیه خود نوشت: «نیروهای انتظامی به چه حقی به خود اجازه میدهند با فرزندان نوجوان میهن که در اوج غرور و احساس هستند، چنین بیمحابا و خشن برخورد کنند.»
با وجود واکنشهای تند چندین کانون صنفی معلمان در شهرهای مختلف ایران و بسیاری از فعالان حقوق مدنی در ایران و کاربران شبکههای اجتماعی به برخورد خشن نیروهای انتظامی با دانشآموزان، نیروهای نزدیک به حاکمیت در صدد تحمیل روایت خود از این اعتراضات هستند؛ روایتی که طی آن این اعتراضات هم به سرعت بدل به اعتراضاتی میشود که به اصطلاح «مخل امنیت ملی» است و بدین سبب برخورد خشن نیروهای انتظامی و امنیتی با معترضان را نیز توجیه میکند.
آینده اعتراضات دانشآموزان در ایران
در سالهای گذشته عمده اعتراضات صنفی و گروهی در حوزه آموزش و پرورش کشور عمدتا مربوط به اعتراضات معلمان و کادر آموزشی بوده است؛ اعتراضاتی که سابقهای طولانی در مبارزات مدنی و سیاسی فعالان ایرانی دارد. با این وجود و در سالهای گذشته چندان خبری از تجمعات اعتراضی دانشآموزان نبوده است.
گسترش و دنبالهدار شدن اعتراضات دانشآموزان سراسر کشور، شکل تازه و البته شاید غافلگیر کنندهای برای مقامات تصمیمگیرنده و سیاستگذار در کشور از مواجههی این نسل با معضلات خود عیان کرد. نکتهای که میتوان آن را در راستای تحلیل برخی مقامات تصمیمگیرنده در راس نظام مشاهده کرد؛ چندی پیش هفتهنامه صبح صادق، که نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بیت رهبری است، در مقالهای درباره اهمیت نسل Z ایرانی (متولدین دهه ۸۰ و ۹۰ خورشیدی) در آینده سیاسی و اجتماعی ایران هشدار داده بود. در بخشی از این مقاله با اشاره به اینکه «این نسل برخلاف نسلهای قبل از خود عمدتاً طبعی معترض نسبت به وضع موجود دارد» تاکید شده است که «حکمرانی بر این نسل به راحتی نسلهای قبل نخواهد بود».
به نظر میرسد رفتارهای خشن انتظامی با اعتراضات دانشآموزان در ایران حاصل همین نگرانی برخی مقامات از نسل جدیدیست که بسیاری از آنان محصلین امروز کشور هستند.